slip up

/sˈlɪpˈəp//slɪpʌp/

معنی: اشتباه کردن، شکست خوردن
معانی دیگر: (عامیانه)، لغزش، خطا، سهو، سرخوردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) an error; blunder.
مشابه: blunder, error, fault, misstep, mistake, oversight, slip

جمله های نمونه

1. I tried to slip up the stairs unnoticed.
[ترجمه گوگل]سعی کردم بدون توجه از پله ها سر بخورم
[ترجمه ترگمان]سعی کردم بدون جلب توجه از پله ها بالا بروم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We can't afford to slip up.
[ترجمه گوگل]ما توان لغزش را نداریم
[ترجمه ترگمان]ما نمی توانیم از عهده این کار بر بیایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Did the ISAs slip up in Althusser's case?
[ترجمه گوگل]آیا ISA ها در مورد آلتوسر لغزش کردند؟
[ترجمه ترگمان]آیا the در این مورد از هم جدا شده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Don't slip up to me!
[ترجمه گوگل]به من لغزش نخور!
[ترجمه ترگمان]به طرف من نیا!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If a Highway Patrol car was going to slip up from behind, it would be right about now.
[ترجمه گوگل]اگر قرار بود یک ماشین گشت بزرگراه از پشت سر بخورد، همین الان بود
[ترجمه ترگمان]اگر یک ماشین گشت بزرگراه از پشت در می رفت، الان درست بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Not much danger of his Commander letting him slip up on that, he thought drily.
[ترجمه گوگل]با خشکی فکر کرد، خطر زیادی وجود ندارد که فرماندهش اجازه دهد او در این مورد لغزش کند
[ترجمه ترگمان]به خشکی باخود گفت: هیچ خطری برای فرمانده او وجود ندارد که او را از آن جدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Be careful you don't slip up through over - confidence .
[ترجمه گوگل]مراقب باشید از اعتماد به نفس بیش از حد غافل نشوید
[ترجمه ترگمان]مراقب باش که از اعتماد به نفسش slip
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You may slip up and give into a craving, but don't let that slip-up make you give up.
[ترجمه گوگل]ممکن است لغزش کنید و به هوس شدید تسلیم شوید، اما اجازه ندهید که این لغزش باعث تسلیم شدن شما شود
[ترجمه ترگمان]تو ممکن است از پا در بیایی و هوس کنی، اما اجازه نده که آن را از دست بدهی - تسلیم شو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Fran: Oh, no! Did you slip up and tell him who her new boyfriend is?
[ترجمه گوگل]فران: اوه، نه! آیا لغزش کردی و به او گفتی دوست پسر جدیدش کیست؟
[ترجمه ترگمان]! اوه، نه تو اشتباه کردی و بهش گفتی که دوست پسر جدیدش کیه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Slip up on the backspace key to delete all chars in buffer.
[ترجمه گوگل]برای حذف همه نویسه‌ها در بافر، کلید بک اسپیس را بالا بکشید
[ترجمه ترگمان]لغزش در کلید backspace برای حذف همه chars در بافر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Their only slip up came in Sardinia against Cagliari, which ended in a scoreless draw.
[ترجمه گوگل]تنها لغزش آنها در ساردینیا مقابل کالیاری بود که با تساوی بدون گل به پایان رسید
[ترجمه ترگمان]تنها ترک آن ها در ساردنی در مقابل کالیاری، که به تساوی بدون گل پایان داد، وارد شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Mark : Slip up ? You mean fall down?
[ترجمه گوگل]مارک: لغزش؟ یعنی زمین خوردن؟
[ترجمه ترگمان]Mark \"؟\" منظورت سقوط است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We'll just have to hope that the other teams slip up.
[ترجمه گوگل]فقط باید امیدوار باشیم که سایر تیم ها لغزش کنند
[ترجمه ترگمان]فقط باید امیدوار باشیم که بقیه تیم ها از هم جدا بشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The dog was almost to the rail fence at the edge of the grounds when I felt somebody slip up behind me.
[ترجمه گوگل]سگ تقریباً به حصار راه آهن در لبه زمین رسیده بود که احساس کردم کسی از پشت سرم لیز خورد
[ترجمه ترگمان]وقتی احساس کردم یک نفر از پشت سرم بیرون می اید، سگ تقریبا به نرده نرده تکیه داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Leaving his name off the list was a bad slip-up.
[ترجمه گوگل]بیرون گذاشتن نام او از لیست اشتباه بدی بود
[ترجمه ترگمان]ترک کردن اسمش یه اشتباه خیلی بد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. We cannot afford another slip-up like this one.
[ترجمه گوگل]ما نمی توانیم یک لغزش دیگر مانند این را تحمل کنیم
[ترجمه ترگمان] ما نمیتونیم مثل این یکی دیگه از دستشون فرار کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. By then he had made a fatal slip-up, the court was told.
[ترجمه گوگل]دادگاه گفته شد که در آن زمان او یک لغزش مرگبار انجام داده بود
[ترجمه ترگمان]از آن گذشته، پس از آن، مرتکب خطا شوم و شوم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. If we are going to win the contract, we can't afford any more slip-ups.
[ترجمه گوگل]اگر قرار است قرارداد را ببریم، دیگر نمی توانیم لغزش هایی را تحمل کنیم
[ترجمه ترگمان]اگر قرار باشد که ما قرارداد را برنده شویم، دیگر توان خرید any را نداریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Despite these slip-ups, I came back for another visit.
[ترجمه گوگل]علیرغم این لغزش ها، برای دیدار دیگر برگشتم
[ترجمه ترگمان]با وجود این ups، برای بازدید دیگری برگشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. I hope it was a slip-up rather than genuine ignorance.
[ترجمه گوگل]امیدوارم این یک لغزش بوده باشد تا ناآگاهی واقعی
[ترجمه ترگمان]امیدوارم اشتباه کرده باشی - به جای بی توجهی واقعی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. We cannot afford another slip-up.
[ترجمه گوگل]ما نمی توانیم یک لغزش دیگر را تحمل کنیم
[ترجمه ترگمان] ما نمیتونیم از پس هزینه های دیگه بر بیایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Despite a few unfortunate slip-ups, we finished on time.
[ترجمه گوگل]با وجود چند لغزش ناگوار، به موقع کار را تمام کردیم
[ترجمه ترگمان]با وجود چند لغزش ناجور، زمان به پایان رسیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. No time for slip-ups, but the odds must now be on Oxford avoiding the drop.
[ترجمه گوگل]زمانی برای لغزش نیست، اما شانس باید اکنون در آکسفورد باشد تا از سقوط جلوگیری شود
[ترجمه ترگمان]وقت for نیست، اما شانس باید در اکسفورد باشد و از افتادن اجتناب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. This whole situation only happened because of a slip-up by the bank.
[ترجمه گوگل]تمام این وضعیت فقط به دلیل یک لغزش توسط بانک اتفاق افتاد
[ترجمه ترگمان]کل این موقعیت فقط به خاطر یه اشتباه تو بانک اتفاق افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. There's been a slip-up somewhere.
[ترجمه گوگل]یه جایی یه لغزش پیش اومده
[ترجمه ترگمان]یه جایی یه اشتباهی رخ داده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. It's a tough league to win and slip-ups at this stage of the season could be fatal.
[ترجمه گوگل]قهرمانی در لیگ سخت است و لغزش در این مرحله از فصل می تواند کشنده باشد
[ترجمه ترگمان]این یک لیگ سخت برای بردن و slip در این مرحله از فصل است که می تواند مهلک باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. He also looked over our shoulders while we plotted the charts, watching for any slip-ups.
[ترجمه گوگل]او همچنین در حالی که نمودارها را ترسیم می‌کردیم از بالای شانه‌های ما نگاه می‌کرد و مراقب هرگونه لغزش بود
[ترجمه ترگمان]او همچنین روی شانه های ما نگاه کرد، در حالی که ما نقشه را طرح ریزی می کردیم و دنبال هیچ ردی از slip بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. A slip-up now and an extra, unscheduled recording break will be necessary.
[ترجمه گوگل]یک لغزش در حال حاضر و یک استراحت اضافی و بدون برنامه ریزی برای ضبط ضروری خواهد بود
[ترجمه ترگمان]یک لغزش زمانی و یک وقت اضافی و برنامه ریزی نشده لازم خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

30. Modern-day racers are under the public spotlight and any slip-up can land them in serious trouble.
[ترجمه گوگل]مسابقات اتومبیلرانی امروزی در کانون توجه عموم قرار دارند و هر گونه لغزش می تواند آنها را با مشکل جدی مواجه کند
[ترجمه ترگمان]سوارکاران امروزی در کانون توجه عموم قرار دارند و هر گونه لغزشی می تواند آن ها را به دردسر جدی تبدیل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اشتباه کردن (فعل)
slip, mistake, miscarry, fluff, miss, fumble, blunder, gaffe, hallucinate, slip up, miscue

شکست خوردن (فعل)
lose, fail, flop, flunk, slip up, lose out

انگلیسی به انگلیسی

• make a mistake, make an error, fail
a slip-up is a small or unimportant mistake.
error, blunder, mistake

پیشنهاد کاربران

1 -
a mistake that someone makes by not giving something enough attention
اسم/ اشتباه از سر بی توجهی، اشتباه غیر عمدی
That slip - up cost a lot of money
2 -
to make a small mistake, often as a result of not thinking carefully
...
[مشاهده متن کامل]

فعل/ اشتباه کوچک و بی اهمیت کردن، اغلب به دلیل فکر نکردن بطور دقیق و حساب شده
It's easy for a journalist to slip up and use somebody else's idea without crediting him or her
These figures don't make sense - have we slipped up somewhere
?

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/slip-up
غلبه کردن ، چیره شدن
گاف - سوتی
slip_ up 👉a small mistake یعنی یک خطای جزئی
از دهنم در رفت
I slipped up and told her about her ex
اشتباه کردن
to make a mistake

بپرس