slip through the fingers

انگلیسی به انگلیسی

• disappeared in a manner that is not clear

پیشنهاد کاربران

از دست دادن چیزی به خاطر بی توجهی
Loosing
از دست دَر رفتن
( مثل ماهی توی دست لغزیدن و فرار کردن )