slip through the cracks

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
از دست رفتن / نادیده گرفته شدن / جا ماندن / به چشم نیامدن
در زبان محاوره ای:
از زیر دست در رفت، نادیده گرفته شد، جا موند، به حساب نیومد
________________________________________
...
[مشاهده متن کامل]

🔸 تعریف ها:
1. ** ( اجتماعی – فرهنگی ) :**
وقتی افراد یا مسائل مهم به دلیل محدودیت ها، بی توجهی یا ساختار ناکامل، نادیده گرفته می شوند یا حمایت لازم رو دریافت نمی کنند.
مثال: Many talented students slip through the cracks in the education system.
خیلی از دانش آموزان بااستعداد در سیستم آموزشی نادیده گرفته می شن.
2. ** ( انتقادی – سازمانی ) :**
وقتی یک سیستم یا تصویر کلی، گروهی از افراد یا مشکلات رو پوشش نمی ده و اون ها جا می مونن.
مثال: That narrow image lets a lot of women slip through the cracks, especially professionals juggling work, kids, marriage, and appearances.
اون تصویر محدود باعث می شه خیلی از زن ها نادیده گرفته بشن، مخصوصاً زن های حرفه ای که باید کار، بچه، ازدواج و ظاهر رو همزمان مدیریت کنن.
3. ** ( محاوره ای – روزمره ) :**
وقتی چیزی یا کسی به طور تصادفی یا به خاطر بی توجهی از قلم می افته.
مثال: Sorry, your name slipped through the cracks on the list.
ببخشید، اسم شما توی لیست از قلم افتاد.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
be overlooked – be neglected – fall behind – be missed – be ignored
________________________________________
🔸 ریشه شناسی:
ترکیب استعاری از slip ( لغزیدن، سر خوردن ) cracks ( شکاف ها، خلأها ) .
تصویر ذهنی: چیزی یا کسی از میان شکاف های یک سیستم یا ساختار می لغزد و از دسترس یا توجه خارج می شود.
________________________________________
🔸 نکته ی فرهنگی و اضافی:
در انگلیسی، *slip through the cracks* بار انتقادی دارد—یعنی سیستم یا جامعه به اندازه ی کافی جامع نیست و افراد یا مسائل مهم نادیده گرفته می شوند.
این اصطلاح در نقد اجتماعی، آموزش، سیاست، و روابط انسانی کاربرد زیادی دارد.

مورد بی توجهی قرار دادن، بی محلی کردن
از یاد بردن
اقا مرتضی معنی رو درست تر گفتن به معنی قصر در رفتن ( از ذهن )
مثال:
where is Alice? I guess we neglected her and she slipped between the cracks.
الیس کجاست / فکر کنم کم محلی بهش کردیم ما رو فراموش کرد
نادیده گرفته شدن
قصر در رفتن
مورد توجه سیستم نبودن، مورد حمایت قرار نگرفتن
To fall through the cracks or to slip through the cracks means to remain unnoticed or unaddressed, to not receive the attention or the help that one needs, to be overlooked or ignored.