• : تعریف: to move as if afraid or ashamed; go quietly so as to avoid attention. • مترادف: lurk, sneak • مشابه: creep, edge, pad, prowl, pussyfoot, sidle, skulk, slide, slip, steal, tiptoe
جمله های نمونه
1. Edward was hoping to slink past unnoticed.
[ترجمه گوگل]ادوارد امیدوار بود بدون توجه از کنارش بگذرد [ترجمه ترگمان]ادوارد امیدوار بود که بدون جلب توجه ناپدید شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I tried to slink out of the room so that nobody would see me go.
[ترجمه گوگل]سعی کردم از اتاق بیرون بروم تا کسی رفتنم را نبیند [ترجمه ترگمان]سعی کردم از اتاق بیرون بروم تا کسی مرا ببیند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. John was trying to slink into the house by the back door.
[ترجمه گوگل]جان سعی می کرد از در پشتی به داخل خانه برود [ترجمه ترگمان]جان داشت سعی می کرد از در پشتی وارد خانه شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Why should she slink about as if it were she who had disgraced herself?
[ترجمه گوگل]چرا باید جوری بچرخد که انگار خودش را رسوا کرده است؟ [ترجمه ترگمان]چرا او مثل این بود که خودش را ننگین ساخته بود؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. It used to be that a business could slink out of town quietly.
[ترجمه گوگل]قبلاً یک تجارت می توانست بی سر و صدا از شهر خارج شود [ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که این کار می تواند بی سر و صدا از شهر خارج شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Don't slink away without apologizing.
[ترجمه گوگل]بدون عذرخواهی از خود دور نشوید [ترجمه ترگمان]و بدون اینکه معذرت خواهی کنی از من دور نشو [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. As for the quacks, they slink around on the margins of the crowd when we hold village meetings.
[ترجمه Edris nozari] در مورد افراد متقلب، وقتی جلسات روستایی رابرگزار میکنیم دزدکی از حاشیه جمعیت بیرون میروند
|
[ترجمه گوگل]در مورد کواک ها، وقتی جلسات روستایی را برگزار می کنیم، در حاشیه جمعیت به دور خود می چرخند [ترجمه ترگمان]اما در مورد افراد متقلب، هنگامی که جلسات روستا را برگزار می کنیم، آن ها در حاشیه جمعیت پرسه می زنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. For the stunt, De Cagny trained Clovis to slink low to the ground with thick smoke overhead.
[ترجمه گوگل]برای این شیرین کاری، دی کاگنی به کلوویس آموزش داد تا با دود غلیظ بالای سرش به زمین بپیچد [ترجمه ترگمان]برای نمایش، De Cagny که با دود غلیظی از بالای سرشان به زمین می خزید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Slink Remotely connect to your home network.
[ترجمه گوگل]Slink از راه دور به شبکه خانگی خود متصل شوید [ترجمه ترگمان]slink remotely به شبکه خانگی شما متصل می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Should she slink around as if she disgraced herself?
[ترجمه گوگل]آیا او باید طوری بچرخد که انگار خودش را رسوا کرده است؟ [ترجمه ترگمان]آیا ممکن است او مثل اینکه خودش را ننگین و ننگین کرده است، از این طرف و آن طرف و آن طرف و آن طرف برود؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Yet Britain is not doomed to slink along the bottom of the European league.
[ترجمه گوگل]با این حال بریتانیا محکوم به لغزش در انتهای لیگ اروپا نیست [ترجمه ترگمان]با این حال، بریتانیا محکوم به slink در انتهای لیگ اروپا نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. It is him, so I don't have to slink away embarrassed, thank goodness.
[ترجمه گوگل]این اوست، پس لازم نیست خدا را شکر با خجالت دور شوم [ترجمه ترگمان]به همین دلیل است که من مجبور نیستم از او خجالت بکشم، خدایا شکرت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. At the office, they slink into hallways, bathrooms, and stairwells.
[ترجمه گوگل]در دفتر، آنها به راهروها، حمام ها و راه پله ها فرو می روند [ترجمه ترگمان]در دفتر، آن ها دزدکی به راهروها، حمام و راه پله ها می روند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. And having lost our zeal for the idle etchings of some bored buckaroo, we slink off into the shade.
[ترجمه گوگل]و با از دست دادن غیرتمان برای حکاکی های بیهوده برخی از گاومیش های بی حوصله، به سایه می افتیم [ترجمه ترگمان]و پس از آن که zeal را از دست دادیم، گاوچران حوصله اش سر رفت و به سایه نگاهی انداختیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• prematurely born animal (especially a calf) sneak, move quietly or furtively; give birth prematurely (especially of cows) if you slink somewhere, you move there in a slow and secretive way because you do not want to be seen.
پیشنهاد کاربران
یواشکی نگاه کردن و یا یواش و دزدکی راه رفتن مثلا یه گربه اومده توی خونتون و میگید the cat slinking low around the apartment، just checking it all out.