slink

/slɪŋk//slɪŋk/

معنی: نگاه دزدکی، گام های دزدکی، پوست بره تودلی، حرکت دزدکی، نظر چشمی، نوزاد زود رس، سقط شده، لاغر
معانی دیگر: (از ترس یا گناه و غیره) یواش رفتن، دزدکی گام برداشتن، ورمالیدن، جیم شدن، (پستانداران)، بچه انداختن، آفگانه کردن، (به ویژه گوساله) نارس، زودرس، انسان یا حیوان رشد نکرده وضعیف

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: slinks, slinking, slunk
مشتقات: slinkingly (adv.)
• : تعریف: to move as if afraid or ashamed; go quietly so as to avoid attention.
مترادف: lurk, sneak
مشابه: creep, edge, pad, prowl, pussyfoot, sidle, skulk, slide, slip, steal, tiptoe

جمله های نمونه

1. Edward was hoping to slink past unnoticed.
[ترجمه گوگل]ادوارد امیدوار بود بدون توجه از کنارش بگذرد
[ترجمه ترگمان]ادوارد امیدوار بود که بدون جلب توجه ناپدید شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I tried to slink out of the room so that nobody would see me go.
[ترجمه گوگل]سعی کردم از اتاق بیرون بروم تا کسی رفتنم را نبیند
[ترجمه ترگمان]سعی کردم از اتاق بیرون بروم تا کسی مرا ببیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. John was trying to slink into the house by the back door.
[ترجمه گوگل]جان سعی می کرد از در پشتی به داخل خانه برود
[ترجمه ترگمان]جان داشت سعی می کرد از در پشتی وارد خانه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Why should she slink about as if it were she who had disgraced herself?
[ترجمه گوگل]چرا باید جوری بچرخد که انگار خودش را رسوا کرده است؟
[ترجمه ترگمان]چرا او مثل این بود که خودش را ننگین ساخته بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It used to be that a business could slink out of town quietly.
[ترجمه گوگل]قبلاً یک تجارت می توانست بی سر و صدا از شهر خارج شود
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که این کار می تواند بی سر و صدا از شهر خارج شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Don't slink away without apologizing.
[ترجمه گوگل]بدون عذرخواهی از خود دور نشوید
[ترجمه ترگمان]و بدون اینکه معذرت خواهی کنی از من دور نشو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As for the quacks, they slink around on the margins of the crowd when we hold village meetings.
[ترجمه Edris nozari] در مورد افراد متقلب، وقتی جلسات روستایی رابرگزار میکنیم دزدکی از حاشیه جمعیت بیرون میروند
|
[ترجمه گوگل]در مورد کواک ها، وقتی جلسات روستایی را برگزار می کنیم، در حاشیه جمعیت به دور خود می چرخند
[ترجمه ترگمان]اما در مورد افراد متقلب، هنگامی که جلسات روستا را برگزار می کنیم، آن ها در حاشیه جمعیت پرسه می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. For the stunt, De Cagny trained Clovis to slink low to the ground with thick smoke overhead.
[ترجمه گوگل]برای این شیرین کاری، دی کاگنی به کلوویس آموزش داد تا با دود غلیظ بالای سرش به زمین بپیچد
[ترجمه ترگمان]برای نمایش، De Cagny که با دود غلیظی از بالای سرشان به زمین می خزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Slink Remotely connect to your home network.
[ترجمه گوگل]Slink از راه دور به شبکه خانگی خود متصل شوید
[ترجمه ترگمان]slink remotely به شبکه خانگی شما متصل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Should she slink around as if she disgraced herself?
[ترجمه گوگل]آیا او باید طوری بچرخد که انگار خودش را رسوا کرده است؟
[ترجمه ترگمان]آیا ممکن است او مثل اینکه خودش را ننگین و ننگین کرده است، از این طرف و آن طرف و آن طرف و آن طرف برود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Yet Britain is not doomed to slink along the bottom of the European league.
[ترجمه گوگل]با این حال بریتانیا محکوم به لغزش در انتهای لیگ اروپا نیست
[ترجمه ترگمان]با این حال، بریتانیا محکوم به slink در انتهای لیگ اروپا نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It is him, so I don't have to slink away embarrassed, thank goodness.
[ترجمه گوگل]این اوست، پس لازم نیست خدا را شکر با خجالت دور شوم
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل است که من مجبور نیستم از او خجالت بکشم، خدایا شکرت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. At the office, they slink into hallways, bathrooms, and stairwells.
[ترجمه گوگل]در دفتر، آنها به راهروها، حمام ها و راه پله ها فرو می روند
[ترجمه ترگمان]در دفتر، آن ها دزدکی به راهروها، حمام و راه پله ها می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And having lost our zeal for the idle etchings of some bored buckaroo, we slink off into the shade.
[ترجمه گوگل]و با از دست دادن غیرتمان برای حکاکی های بیهوده برخی از گاومیش های بی حوصله، به سایه می افتیم
[ترجمه ترگمان]و پس از آن که zeal را از دست دادیم، گاوچران حوصله اش سر رفت و به سایه نگاهی انداختیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نگاه دزدکی (اسم)
peep, leer, slink, sheep's eye

گام های دزدکی (اسم)
slink

پوست بره تودلی (اسم)
slink

حرکت دزدکی (اسم)
stealth, slink

نظر چشمی (اسم)
slink

نوزاد زودرس (اسم)
slink

سقط شده (صفت)
slink

لاغر (صفت)
slight, gaunt, harsh, delicate, wizen, lean, weak, angular, skinny, thin, slim, emaciated, atrophic, spare, meager, exiguous, twiggy, gracile, scrannel, slink, lenten, scraggy, slab-sided, slimpsy, slimsy, unmelodious

انگلیسی به انگلیسی

• prematurely born animal (especially a calf)
sneak, move quietly or furtively; give birth prematurely (especially of cows)
if you slink somewhere, you move there in a slow and secretive way because you do not want to be seen.

پیشنهاد کاربران

یواشکی نگاه کردن و یا یواش و دزدکی راه رفتن مثلا یه گربه اومده توی خونتون و میگید
the cat slinking low around the apartment، just checking it all out.
یواشکی َیواشی ُ بی سر و صدا ُ پاورچین پاورچین

بپرس