slime

/sˈlaɪm//slaɪm/

معنی: لعاب، چیز چسبناک، لجن و گل، لجن مال کردن، خزیدن
معانی دیگر: (ماده ی لزج و لیز روی بدن ماهی و غیره) مایع مخاطی، لیزابه، لجن، گلابه، لای، گل و لای، غریژنگ، خره، با لیزابه پوشاندن، لجنی کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an offensive slippery liquid, such as thin, viscous mud or the skin secretions of fish.
مشابه: crud, dirt, filth, muck, slop, sludge
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: slimes, sliming, slimed
• : تعریف: to rub or cover with slime.
مترادف: muck
مشابه: dirty, foul, mess, muddy, soil

جمله های نمونه

1. the snails left a trail of slime on the road
حلزون ها اثر لزج و چسبناکی از خود روی جاده به جا گذاشتند.

2. the children swam in the pool and stirred up the slime
بچه ها در حوض شنا کردند و لجن ها را پراکنده کردند.

3. There was a coating of slime on the unwashed sink.
[ترجمه لیلا] اریک اسلایم بازی میکند
|
[ترجمه گوگل]روکشی از لجن روی سینک شسته نشده بود
[ترجمه ترگمان]روی سینک ظرفشویی پر از گل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Frogs produce slime to keep their skin moist.
[ترجمه فاطمه زهرا فاطمی فر] یکی نوع لجنی که گاهی چسبناک است و گاهی نچسب
|
[ترجمه گوگل]قورباغه ها برای مرطوب نگه داشتن پوست خود لجن تولید می کنند
[ترجمه ترگمان]قورباغه ها برای مرطوب نگه داشتن پوست خود لجن تولید می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There was a revolting green slime in between the bathroom tiles.
[ترجمه گوگل]بین کاشی های حمام، لجن سبز شورشی وجود داشت
[ترجمه ترگمان]میان کاشی های حمام، یک لجن آلود و مشمئز کننده وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The snail left a trail of slime along the floor.
[ترجمه گوگل]حلزون ردی از لجن در امتداد زمین باقی گذاشت
[ترجمه ترگمان]حلزون یک ردی از لجن را در کف اتاق جا گذاشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He got coated with slime from head to toe.
[ترجمه reza] او از سر تا پا با لجن پوشیده شد
|
[ترجمه گوگل]او از سر تا پا با لجن پوشیده شد
[ترجمه ترگمان]از سرش تا نوک پا پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He got coated from head to foot with slime.
[ترجمه گوگل]او از سر تا پا با لجن پوشیده شد
[ترجمه ترگمان]با گل و لجن پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There was an unappealing film of slime on top of the pond.
[ترجمه گوگل]یک فیلم غیر جذاب از لجن در بالای حوض وجود داشت
[ترجمه ترگمان]یک فیلم غیر منطقی روی دریاچه وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The pond was full of mud and green slime.
[ترجمه گوگل]حوض پر از گل و لجن سبز بود
[ترجمه ترگمان]برکه پر از گل و لجن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A parody, a surrealistic sculpture in green slime.
[ترجمه گوگل]یک مجسمه تقلید آمیز، یک مجسمه سورئالیستی در لجن سبز
[ترجمه ترگمان]یه تقلید مسخره، یه مجسمه surrealistic تو لجن سبز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A fifty-minute programme about green slime to launch a series that is going to take thirteen hours?
[ترجمه گوگل]یک برنامه پنجاه دقیقه ای در مورد اسلایم سبز برای راه اندازی سریالی که قرار است سیزده ساعت طول بکشد؟
[ترجمه ترگمان]یک برنامه پنجاه دقیقه ای درباره slime سبز برای راه اندازی یک سری که قرار است سیزده ساعت طول بکشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Domesday Group had also predicted the terrible slime slick to which Slampacker was referring.
[ترجمه گوگل]گروه Domesday همچنین لکه لجن وحشتناکی را که Slampacker به آن اشاره می کرد، پیش بینی کرده بود
[ترجمه ترگمان]گروه Domesday نیز the وحشتناک را پیش بینی کرده بود که Slampacker به آن اشاره می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Underneath the slime slick that had so upset Slampacker, levels were running at ten million a litre.
[ترجمه گوگل]در زیر لجن و لجن که خیلی اسلم پکر را ناراحت کرده بود، سطح ده میلیون لیتر در لیتر بود
[ترجمه ترگمان]زیر آن لجن لغزنده که Slampacker را چنان آشفته کرده بود، در ده میلیون لیتر جا داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Abruptly she jerked out of her dream, slime congealing on her skin.
[ترجمه گوگل]ناگهان از رویای خود خارج شد و لجن روی پوستش جمع شد
[ترجمه ترگمان]و ناگهان از خواب پرید و لجن آلود روی پوستش منجمد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لعاب (اسم)
glair, mucilage, glaze, enamel, slime

چیز چسبناک (اسم)
glue, slime

لجن و گل (اسم)
slime

لجن مال کردن (فعل)
slime

خزیدن (فعل)
shrink, ramp, couch, grovel, worm, snail, slither, crawl, creep, lie up, slime, snake

تخصصی

[عمران و معماری] دوغاب
[مهندسی گاز] لجن وگل
[زمین شناسی] لجن - گل سیاه وتیره ای که در کف جوی آب و رودخانه و دریاچه ها و دریاها واقیانوس ها جمع شده باشد .
[معدن] نرمه (دانه بندی)
[پلیمر] ماده لزج، ماده چسبناک، لجن

انگلیسی به انگلیسی

• thin slippery substance (i.e. mud, secretions, etc.)
cover with slime, coat with slime
slime is a thick, slippery substance which covers a surface or comes from the bodies of animals such as snails.

پیشنهاد کاربران

Slime is a term used to describe a viscous and slimy substance that is often associated with contamination or disgust. It can refer to any sticky or gooey material that is unpleasant to touch or encounter.
...
[مشاهده متن کامل]

یک ماده چسبناک و لزج که اغلب با آلودگی یا انزجار همراه است استفاده می شود، لجن
این می تواند به هر ماده چسبناک یا لزجی اشاره داشته باشد که لمس یا برخورد آن ناخوشایند باشد.
مثال؛
I accidentally stepped in a puddle of slime; it was gross.
When describing a sticky situation, a person might say, “I feel like I’m stuck in a slime pit, everything is going wrong. ”
In a complaint about a dirty bathroom, someone might say, “There’s slime all over the shower tiles, it needs a good scrubbing. ”

در خطاب به اشخاص :
صفتی برای نشان دادن پَستی و اصطلاحاً لجن بودن فرد مشارالیه است.
چسبناک
مجودی نرم و لجن
( در بازی ها: ) اسلایم، موجودی نرم و لجن مانند
نرمک
[معدن] نرمه ( دانه بندی )

بپرس