slim pickings

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
- انتخاب های محدود
- گزینه های اندک
- چیزی کم و ناچیز برای انتخاب
در زبان محاوره ای:
�چیزی گیر نمیاد�، �خیلی کم و محدود�، �انتخاب درست وحسابی نیست�
________________________________________
...
[مشاهده متن کامل]

🔸 تعریف ها:
1. ** ( محاوره ای – اصلی ) :**
به معنای گزینه های بسیار محدود یا منابع اندک برای انتخاب.
مثال: Jobs in that town are slim pickings.
کار در آن شهر خیلی کم و محدود است.
2. ** ( انتقادی – اجتماعی/اقتصادی ) :**
برای اشاره به شرایطی که فرصت ها یا منابع کافی وجود ندارد.
مثال: The dating scene here is slim pickings.
اینجا صحنه ی قرار گذاشتن خیلی محدود و بی گزینه است.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
few options – scarce resources – limited choices – meager supply – hard to come by

پس مانده
برخی موارد، شانس کم یا کم شانسی معنا میده
مثال:
Fat people often find slim pickings in the job market
افراد چاق شانس کمی در یافتن کار دارند.
باقی مونده، ته مونده