سر خور ن . . . منحرف شدن
When the car slid off of the road, it fell into the ditch
زمانیکه اتومبیل از جاده منحرف شد، به داخل گودال سقوط کرد.
زمانیکه اتومبیل از جاده منحرف شد، به داخل گودال سقوط کرد.
Sliding off the chair = لم دادن روی صندلی
جدا کردن، سیر دادن