slickly

جمله های نمونه

1. It s brash, fast, slickly arranged big-band music that hits the accents with deft conviction.
[ترجمه گوگل]این یک موسیقی بیگ باند بی پروا، سریع و منظم است که لهجه ها را با قاطعیت ماهرانه ای نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]بی brash، سریع، slickly موسیقی بزرگ را ترتیب داده بود که با اعتقاد زیرکانه به لهجه the گوش می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A real shame, as the slickly presented management section offers plenty of options.
[ترجمه گوگل]واقعاً مایه شرمساری است، زیرا بخش مدیریت ارائه شده گزینه های زیادی را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]یک شرم واقعی، همان طور که بخش مدیریت ارایه شده در بخش مدیریت گزینه های زیادی را ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The slickly produced pamphlet listed numerous general goals but offered little in the way of specifics and has been roundly criticized.
[ترجمه گوگل]جزوه ای که به طرز ماهرانه ای تولید شده اهداف کلی متعددی را فهرست کرده است، اما جزئیات کمی ارائه کرده است و به شدت مورد انتقاد قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]نشریه \"slickly\" چندین هدف کلی را ذکر کرده، اما در مورد جزئیات کمی ارائه داده و صراحتا مورد انتقاد قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The magazine is slickly produced.
[ترجمه گوگل]مجله به صورت روان تولید می شود
[ترجمه ترگمان]این مجله slickly تولید شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Strict strong stringy Stephen Stretch slickly snared six sickly silky snakes.
[ترجمه گوگل]استفن استرچ محکم و قوی رشته‌ای، شش مار ابریشمی بیمار را به دام انداخت
[ترجمه ترگمان]استفن Stephen محکم و محکم، slickly را به دام انداخت، شش مار silky که به دام انداخته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The problems are avoided slickly by a new style dual-purpose jar for pickled vegetables-making and drying.
[ترجمه گوگل]با استفاده از یک شیشه دو منظوره جدید برای تهیه و خشک کردن سبزیجات ترشی، از مشکلات جلوگیری می شود
[ترجمه ترگمان]از این مشکلات با یک شیشه دو هدف جدید برای making و خشک کردن سبزیجات اجتناب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The products had been slickly marketed.
[ترجمه گوگل]محصولات به نرمی به بازار عرضه شده بودند
[ترجمه ترگمان]محصولات را به بازار عرضه کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This slickly styled subcompact has been a top seller in Europe since late 200
[ترجمه گوگل]این ساب کامپکت شیک از اواخر سال 200 در اروپا پرفروش بوده است
[ترجمه ترگمان]این ماشین به سبک slickly از اواخر سال ۲۰۰ میلادی در اروپا به فروش می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Today, lottery games are marketed as slickly as any box of detergent, cereal or candy bar.
[ترجمه گوگل]امروزه، بازی های بخت آزمایی مانند هر جعبه مواد شوینده، غلات یا آب نبات به نرمی به بازار عرضه می شوند
[ترجمه ترگمان]امروزه بازی های بخت آزمایی به اندازه هر جعبه مواد شوینده، حبوبات و یا شکلات به بازار عرضه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And it is impossible, in a society as slickly commodified as ours is, to escape the commodification of the word: no matter how radical a work might be, if it persists, it will be appropriated.
[ترجمه گوگل]و غیرممکن است، در جامعه‌ای که مانند جامعه ما به این سبک کالاسازی شده است، از کالایی شدن کلمه فرار کنیم: هر چقدر هم که یک اثر رادیکال باشد، اگر تداوم داشته باشد، تصاحب خواهد شد
[ترجمه ترگمان]و غیر ممکن است که در جامعه ای به نام slickly commodified از این کلمه فرار کند: مهم نیست که چه قدر کار افراطی باشد، اگر دوام داشته باشد، آن را ضبط خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. And because advertisements are slickly intertwined with the apps —they often use the exact same font and graphics —it's easy to inadvertently click one by mistake.
[ترجمه گوگل]و از آنجایی که تبلیغات به راحتی با برنامه‌ها در هم تنیده شده‌اند - اغلب از فونت و گرافیک یکسانی استفاده می‌کنند - به راحتی می‌توان به‌طور سهوی روی یکی کلیک کرد
[ترجمه ترگمان]و چون آگهی های تبلیغاتی با برنامه های کاربردی درهم تنیده شده اند - اغلب از فونت و گرافیک یک سان استفاده می کنند - آسان است که سهوا روی یکی از آن ها کلیک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Resistance merely takes and processes orders here, through the mail and via a slickly designed Web site.
[ترجمه گوگل]Resistance صرفاً سفارشات را در اینجا، از طریق پست و از طریق یک وب سایت با طراحی نرم، دریافت و پردازش می کند
[ترجمه ترگمان]مقاومت فقط دستورها را در اینجا، از طریق پست و از طریق وب سایت slickly طراحی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In the pale light of the tunnel, 30-foot fossil traces of lycopsid gleam slickly in the shale roof like alligator skins.
[ترجمه گوگل]در نور کم رنگ تونل، آثار فسیلی 30 فوتی لیکوپسید مانند پوست تمساح در سقف شیل می درخشد
[ترجمه ترگمان]در نور کم رنگ تونل، فسیل ۳۰ فوتی در سقف سنگی مثل پوست تمساح
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The utility model is characterized in that the modern electronic technology and the traditional toy are hung together slickly, and so enlarges the appreciation area of the tumbler toy.
[ترجمه گوگل]ویژگی مدل کاربردی این است که فناوری الکترونیکی مدرن و اسباب‌بازی سنتی به‌طور نرمی به هم آویزان شده‌اند، و بنابراین منطقه قدردانی از اسباب‌بازی لیوانی را بزرگ‌تر می‌کند
[ترجمه ترگمان]مدل مصرفی در این امر مشخص شده است که فن آوری الکترونیکی مدرن و اسباب بازی سنتی به هم متصل شده اند و بخش قدردانی از یک اسباب بازی tumbler را افزایش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in a slick manner; smoothly; cleverly; deceptively, slyly

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : slick
✅️ اسم ( noun ) : slick / slickness
✅️ صفت ( adjective ) : slick
✅️ قید ( adverb ) : slickly
پرزرق و برق، فریبنده، چیزی که ظاهر خوبی دارد ولی کیفیت مناسبی ندارد.
به طرز ماهرانه ای

بپرس