خردکردن و قطعه قطعه کردن ( به صورت کنایه ای؛ مثل اصطلاح بشور و بساب در فارسی و به معنای مشقت کشیدن از انجام یک کار ) I had to do so much slicing and dicing thereباید کلی مشقت بکشم آنجاسوختن و ساختن+ عکس و لینک