• : تعریف: the act of walking around during sleep; somnambulism.
جمله های نمونه
1.
خواب گردی
2. Unresolved or unacknowledged fears can trigger sleepwalking.
[ترجمه فلاحی] ترس های حل نشده یا تایید نشده ، میتوانند آغازگر خوابگردی باشند.
|
[ترجمه گوگل]ترس های حل نشده یا ناشناخته می توانند راه رفتن در خواب را تحریک کنند [ترجمه ترگمان]ترس های حل نشده یا unacknowledged می توانند آغازگر sleepwalking باشند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He once sleepwalked to the middle of the road outside his home at 1 a. m.
[ترجمه رضا ثوابی] او یکبار در خواب به میان خیابان خارج از خانه اش راه رفت در ساعت یک بامداد .
|
[ترجمه گوگل]او یک بار در ساعت 1 بامداد تا وسط جاده بیرون از خانه اش راه رفت متر [ترجمه ترگمان]او یک بار در خواب راه می رفت و در وسط جاده، در خیابان his راه می رفت ام [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. There are enough teachers who sleepwalk through their profession, mindsets clogged with cobwebs.
[ترجمه گوگل]به قدر کافی معلمان وجود دارند که حرفه خود را در خواب راه می اندازند، ذهنیت هایی که با تار عنکبوت مسدود شده اند [ترجمه ترگمان]معلمان کافی وجود دارند که از حرفه خود منحرف می شوند، mindsets که با تار عنکبوت مسدود می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Gurus offer convenient excuses to sleepwalking traders who need a scapegoat for their losses.
[ترجمه گوگل]گوروها بهانه های مناسبی را برای معامله گران خوابگردی که برای ضررهای خود به بزغاله نیاز دارند، ارائه می دهند [ترجمه ترگمان]Gurus بهانه مناسب برای راه رفتن به بازرگانانی که به قربانی شدن خود نیاز دارند، ارائه می دهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She told him she hurt her foot while sleepwalking!
[ترجمه گوگل]او به او گفت که هنگام راه رفتن در خواب پایش آسیب دیده است! [ترجمه ترگمان]اون بهش گفت که هنگام راه رفتن تو خواب پای اونو اذیت میکنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Sleepwalking most of the time clock a few minutes to a small range.
[ترجمه گوگل]راه رفتن در خواب اکثر اوقات ساعت چند دقیقه تا محدوده کوچکی است [ترجمه ترگمان]حداکثر زمان را در عرض چند دقیقه به یک محدوده کوچک تقسیم کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Doctors say that sleepwalking is much more commonthan is generally supposed.
[ترجمه گوگل]پزشکان می گویند که راه رفتن در خواب بسیار رایج تر از آن چیزی است که معمولاً تصور می شود [ترجمه ترگمان]پزشکان می گویند که sleepwalking راه رفتن بسیار بیشتر است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. In general, authorities on sleepwalking agree with her.
[ترجمه گوگل]به طور کلی، مقامات مربوط به راه رفتن در خواب با او موافق هستند [ترجمه ترگمان]به طور کلی، مقامات در رابطه با sleepwalking با او موافق هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. A sleepwalking trader buys at 35 and puts in a stop at 3
[ترجمه گوگل]یک تاجر خوابگرد در 35 سالگی خرید می کند و در 3 توقف می کند [ترجمه ترگمان]یک تاجر sleepwalking در سن ۳۵ سالگی خرید می کند و در ساعت ۳ توقف می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Sleepwalking is one of the disturbances of consciousness that fall in the scope of psychopaths.
[ترجمه گوگل]راه رفتن در خواب یکی از اختلالات هوشیاری است که در حیطه سایکوپات ها قرار می گیرد [ترجمه ترگمان]Sleepwalking یکی از اختلالات آگاهی است که در حوزه of قرار می گیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. It was as if she had made her decision, her momentous decision to marry, sleepwalking.
[ترجمه گوگل]انگار تصمیمش را گرفته بود، تصمیم مهمش برای ازدواج، راه رفتن در خواب [ترجمه ترگمان]انگار تصمیمش را گرفته بود و تصمیم گرفته بود ازدواج کند و در خواب راه برود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The same principle is at work in the other great invention in this play, Lady Macbeth's sleepwalking.
[ترجمه گوگل]همین اصل در اختراع بزرگ دیگر این نمایشنامه یعنی خوابگردی لیدی مکبث نیز وجود دارد [ترجمه ترگمان]همین اصل در یک اختراع بزرگ دیگر در این نمایشنامه، لیدی مکبث در حال sleepwalking است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Sufferers sometimes do things without knowing it during bouts of amnesia, sleepwalking or dream states.
[ترجمه گوگل]افراد مبتلا گاهی اوقات بدون اینکه بدانند در طول دوره های فراموشی، راه رفتن در خواب یا حالت های رویا، کارهایی را انجام می دهند [ترجمه ترگمان]Sufferers گاهی اوقات کارها را بدون دانستن آن در طول کش مکش فراموشی، خواب و یا خواب انجام می دهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Completely isolated from the physical world, condemned to a sleepwalking and eternal life.
[ترجمه گوگل]کاملاً منزوی از دنیای فیزیکی، محکوم به راه رفتن در خواب و زندگی ابدی [ترجمه ترگمان]او که کاملا از دنیای فیزیکی جدا شده است، به زندگی در خواب و زندگی ابدی محکوم می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
خواب گردی (اسم)
lunacy, sleepwalking, night walking, noctambulism, somnambulism
انگلیسی به انگلیسی
• act of walking while asleep, somnambulism
پیشنهاد کاربران
خواب گردی. راه رفتن در خواب n. act of walking while asleep مثال: do you have sleepwalking? آیا شما خوابگردی دارید؟