این دست اون دست کردن
بعداً راجع به چیزی تصمیم گیری کردن و فکر کردن - تصمیم گیری یک چیز را به آینده واگذار کردن
We should go up to North
No to the West
I was thinking of Texas
Why not Mexico
Alright. Let's sleep on it. We'll decide tomorrow where we are heading to
معنی تعریف : صبر کردن تا فردا برای گرفتن تصمیمی درست، بعد از اینکه استراحت کردی و بیشتر وقت داری که فکر کنی
... [مشاهده متن کامل]
معنی مثال : بزار فردا بهت جواب بدم، شاید بعداً راه بهتری به ذهنمون برسه / بزار به تاخیر بیاندازمش و فردا بهت یه جواب بدم
معنی کلی فعل : به تاخیر انداختن
به تاخیر انداختن یک تصمیم تا فردا