با شکم خالی به رختخواب رفتن ( به اختصار: گرسنه خوابیدن )
[متون قدیمی/ادبی] سر گرسنه بر بالین گذاشتن
Ex. That night, he had to sleep on an empty stomach.
آن شب مجبور شد گرسنه بخوابد.
[متون قدیمی/ادبی] سر گرسنه بر بالین گذاشتن
آن شب مجبور شد گرسنه بخوابد.