فارسی:
باید این سردرد را با خوابیدن از بین ببرم.
- - -
فارسی:
زیاد نوشیده بود و رفت خانه تا با خواب درکنه.
... [مشاهده متن کامل]
- - -
فارسی:
نمی شود تب را فقط با خوابیدن از بین برد؛ به دارو نیاز داری.
- - -
فارسی:
او بعد از پرواز طولانی با خوابیدن خستگی اش را رفع کرد.
- - -
فارسی:
بگذار با خوابیدن این حالت بد را از بین ببرم.
- - -
فارسی:
او سعی می کند خماری اش را با خوابیدن از بین ببرد.
- - -
فارسی:
یک چرت کوتاه این خستگی را از بین نمی برد.
- - -
فارسی:
نمی توانی سرماخوردگی را فقط با خوابیدن درمان کنی؛ استراحت کمک می کند، اما به درمان نیاز داری.
- - -
فارسی:
استرس کار را با خوابیدن از بین بردم.
- - -
فارسی:
می گویند می توانی پرواززدگی را با خوابیدن از بین ببری.
- - -
Sleep off a hangover , خماری را با خواب در کردن, باید خماری ات را با خواب درکنی.
Sleep off tiredness , خستگی را با خواب رفع کردن , رفتم خوابیدم تا خستگی ام رفع بشه.
Sleep off stress , استرس را با خوابیدن کم کردن, خوابیدن استرس را کم می کند.
- - -
نکته:
- در فارسی sleep off معمولاً به صورت با خوابیدن از بین بردن/رفع کردن ترجمه می شود.
- در گفتار عامیانه از در کردن ( مثل خماری را در کردن ) نیز استفاده می شود.
... [مشاهده متن کامل]
یک تعبیر اصطلاحی است به معنای خلاص شدن از اثرات منفی چیزی با خوابیدن. اغلب در مورد مسمومیت با الکل استفاده می شود، اما می توان از آن برای اشاره به موارد دیگری مانند بیماری، استرس یا ناراحتی عاطفی نیز استفاده کرد.
برای مدتی بری بخوابی تا بتونی یک رویداد بد رو فراموش کنی