sledgehammer

/sˈledʒˌhæmər//ˈsledʒhæmə/

معنی: ماشین چکش کاری اهن گداخته، پتک، چکش سنگین، با پتک زدن
معانی دیگر: مطرق، چاکوچ، ضربت موثر، پتک، چکش بزرگ

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a large, heavy, long-handled hammer, usu. held with both hands, that is used for such tasks as driving posts into the ground.
مشابه: maul
صفت ( adjective )
• : تعریف: of crushing force.

جمله های نمونه

1. She hit the nail with a sledgehammer.
[ترجمه گوگل]با پتک به میخ کوبید
[ترجمه ترگمان]با پتک به میخی ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They accused the Prime Minister of using sledgehammer tactics.
[ترجمه گوگل]آنها نخست وزیر را به استفاده از تاکتیک های پتک متهم کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها نخست وزیر را به استفاده از تاکتیک های نظامی متهم کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She killed him by a sledgehammer.
[ترجمه گوگل]او را با پتک کشت
[ترجمه ترگمان] اونو با پتک کشته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I used a sledgehammer to drive the pegs into the ground.
[ترجمه گوگل]من از پتک استفاده کردم تا میخ ها را در زمین فرو کنم
[ترجمه ترگمان]من از یک پتک استفاده کردم تا آن ها را در زمین فرو کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She picked up the sledgehammer and began banging away with enthusiasm.
[ترجمه گوگل]پتک را برداشت و با شوق شروع به زدن کرد
[ترجمه ترگمان]او پتک را برداشت و با شور و شوق شروع به کوبیدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. That's the heavy sledgehammer that Blake is swinging.
[ترجمه گوگل]این همان پتک سنگینی است که بلیک تاب می دهد
[ترجمه ترگمان]این همون پتک سنگین که \"بلیک\" داره تاب میخوره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. On one occasion workmen using a sledgehammer across the street warbled along with the star after hearing Helen's tape.
[ترجمه گوگل]در یک مورد، کارگرانی که از پتک در آن سوی خیابان استفاده می‌کردند، پس از شنیدن نوار هلن، همراه با ستاره به هم زدند
[ترجمه ترگمان]یک دفعه کارگران از پتک بر سر خیابان با ستاره ای که پس از شنیدن صدای هلن شروع به خواندن کرده بودند، صدا می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. No gas, no needle, no sledgehammer.
[ترجمه گوگل]بدون گاز، بدون سوزن، بدون پتک
[ترجمه ترگمان]نه گاز، نه سوزن و نه پتک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The man raised the sledgehammer high above his head and brought it down.
[ترجمه گوگل]مرد پتک را بالای سرش برد و پایین آورد
[ترجمه ترگمان]مرد پتک را بالای سرش برد و آن را پایین آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A West Berliner swings a sledgehammer near Potsdamer Platz while onlookers applaud on Nov.
[ترجمه گوگل]یک برلین غربی در نزدیکی Potsdamer Platz در حالی که تماشاگران در نوامبر کف می زنند، پتک می زند
[ترجمه ترگمان]در روز ۲۴ ماه نوامبر، یک Berliner غربی، پتک جنگی را در نزدیکی Potsdamer Platz، در حالی که تماشاچیان کف می زنند، تاب می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He even smashed a fridge with a sledgehammer on his own.
[ترجمه گوگل]او حتی یک یخچال را با پتک به تنهایی شکست
[ترجمه ترگمان]او حتی یک یخچال را با یک پتک خرد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I only called you up to show the sledgehammer is real!
[ترجمه گوگل]من فقط با شما تماس گرفتم تا نشان دهم پتک واقعی است!
[ترجمه ترگمان]من فقط بهت زنگ زدم که نشون بدم پتک واقعیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In it was Tony Blair with a sledgehammer and a room full of rocks.
[ترجمه گوگل]در آن تونی بلر با یک پتک و اتاقی پر از سنگ بود
[ترجمه ترگمان]در آن تونی بلر با یک پتک و یک اتاق پر از سنگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Fifty police officers to arrest two unarmed men is surely a case of using a sledgehammer to crack a nut.
[ترجمه گوگل]پنجاه افسر پلیس برای دستگیری دو مرد غیر مسلح مطمئناً مورد استفاده از پتک برای شکستن مهره است
[ترجمه ترگمان]پنجاه نفر از افسران پلیس که دو مرد غیر مسلح را دستگیر می کنند قطعا یک مورد استفاده از پتک و خرد کردن یک مهره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. If ever a sledge hammer had been used to crack an egg, this was the time.
[ترجمه گوگل]اگر تا به حال از چکش سورتمه برای شکستن تخم‌مرغ استفاده می‌شد، این زمان بود
[ترجمه ترگمان]اگر یک چکش را برای شکستن تخم مرغ بکار برده بود، وقت آن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Sarcasm became a sledge hammer in their debate.
[ترجمه گوگل]طعنه در بحث آنها تبدیل به چکش سورتمه شد
[ترجمه ترگمان]Sarcasm در مباحثات خود یک چکش sledge
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. You'll need a sledge hammer, a hatchet, and at least or 4 steel wedges.
[ترجمه گوگل]شما به یک چکش سورتمه، یک دریچه و حداقل یا 4 گوه فولادی نیاز دارید
[ترجمه ترگمان]شما به یک چکش و یک تبر احتیاج خواهید داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. He takes the sledge hammer and smashes it repeatedly into the hollow spot.
[ترجمه گوگل]او چکش سورتمه را می گیرد و مکرراً آن را به نقطه توخالی می کوبد
[ترجمه ترگمان]چکش را برمی دارد و چندین بار آن را به جای خالی می کوبد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Sparks flew out as the sledge hammer hit the rock.
[ترجمه گوگل]با برخورد چکش سورتمه به صخره، جرقه ها بیرون زدند
[ترجمه ترگمان]Sparks مثل پتک به سنگ خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Sarcasm became sledge hammer in their debate.
[ترجمه گوگل]طعنه در بحث آنها تبدیل به چکش سورتمه شد
[ترجمه ترگمان]Sarcasm در مباحثات خود چکش sledge
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. One winter I knocked a bull calf straight in the brain between the eyes with a sledge hammer and had the meat hung up to chill before nightfall.
[ترجمه گوگل]یک زمستان با چکش سورتمه یک گوساله گاو نر را مستقیماً به مغزش زدم و گوشت را آویزان کردم تا قبل از شب سرد شود
[ترجمه ترگمان]یک زمستان، یک گوساله نر را در میان چشم ها با پتک زدم و گوشت را قبل از فرا رسیدن شب به هوا بردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. If you've ever watched a construction worker in Shanghai swing a bamboo-handled sledge hammer[Sentence dictionary], you know. Bamboo is tough.
[ترجمه گوگل]اگر تا به حال کارگر ساختمانی را در شانگهای تماشا کرده باشید که یک چکش سورتمه با دسته بامبو را تاب می‌دهد، می‌دانید بامبو سخت است
[ترجمه ترگمان]اگر تا به حال یک کارگر ساختمانی را در شانگهای دیدید که یک چکش sledge با چوب بامبو را تاب می دهد، می دانید بامبو سخت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Declarative transactions, such as those in EJB's are [a] sledge hammer approach to simplifying transaction management, assuming that every database operation behind the bean is of equal importance.
[ترجمه گوگل]تراکنش‌های اعلامی، مانند آنچه در EJB وجود دارد، [یک] رویکرد چکش سورتمه برای ساده‌سازی مدیریت تراکنش است، با این فرض که هر عملیات پایگاه‌داده پشت bean از اهمیت یکسانی برخوردار است
[ترجمه ترگمان]با فرض این که هر عملیات پایگاه داده ها در پشت لوبیا از اهمیت یکسانی برخوردار است، معاملات Declarative مانند those ها در EJB ها یک روش hammer برای ساده سازی مدیریت تراکنش هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. Roy not only delivered, he drove it home with a sledge hammer.
[ترجمه گوگل]روی نه تنها تحویل داد، بلکه آن را با چکش سورتمه به خانه رساند
[ترجمه ترگمان]، روی نه تنها تحویل داده با چکش drove خونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. Our factory is an export-oriented enterprise, which mainly produces a variety of plastic products and hardware tools, such as claw hammer, ball pein hammer, sledge hammer, pick and so on.
[ترجمه گوگل]کارخانه ما یک شرکت صادرات گرا است که عمدتاً انواع محصولات پلاستیکی و ابزار سخت افزاری مانند چکش پنجه ای، چکش گلوله ای، چکش سورتمه، انتخاب و غیره را تولید می کند
[ترجمه ترگمان]کارخانه ما یک شرکت صادراتی است که عمدتا انواع محصولات پلاستیکی و ابزارهای سخت افزاری مانند چکش، چکش، چکش، چکش و چکش و غیره را تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. Another Highland game event is 'throwing the hammer' wherein the sportsman swings a 'hammer' (originally a sledge hammer) over his head and then releases it, aiming to get the longest distance.
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از رویدادهای بازی هایلند «پرتاب چکش» است که در آن ورزشکار یک «چکش» (در اصل یک چکش سورتمه) را روی سر خود می‌چرخاند و سپس آن را رها می‌کند و هدفش رسیدن به طولانی‌ترین فاصله است
[ترجمه ترگمان]یکی دیگر از رویداده ای Highland این است که چکش را پرتاب می کند که در آن ورزش کار یک چکش (که در اصل یک چکش است)بالای سر خود می چرخاند و سپس آن را رها می کند و می خواهد طولانی ترین فاصله را بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. Last night Bessi had bent his rim so the air got out, making a flat. After taking off the tire Dagur is able to use a sledge hammer to get it back into proper shape, stopping the leak.
[ترجمه گوگل]دیشب بیسی لبه اش را خم کرده بود و هوا بیرون رفت و یک تخت درست شد داگور پس از درآوردن لاستیک می‌تواند از چکش سورتمه برای بازگرداندن آن به شکل مناسب استفاده کند و نشت را متوقف کند
[ترجمه ترگمان]دیشب Bessi rim را خم کرده بود و هوا صاف شده بود بعد از اینکه از تایر ماشین پیاده شد، می تواند از یک پتک استفاده کند تا آن را به شکل مناسبی باز کند و سوراخ را متوقف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ماشین چکش کاری اهن گداخته (اسم)
about-sledge, sledgehammer

پتک (اسم)
sledgehammer, mallet, hammer

چکش سنگین (اسم)
sledgehammer

با پتک زدن (فعل)
sledgehammer

تخصصی

[عمران و معماری] پتک

انگلیسی به انگلیسی

• big and heavy hammer with a long handle
beat or strike with a sledgehammer
a sledgehammer is a large heavy hammer with a long handle.
big and heavy hammer

پیشنهاد کاربران

sledgehammer ( n ) ( slɛdʒˌh�mər ) =a large heavy hammer with a long handle
sledgehammer
به شدت قدرتمند
- سنگ بزرگ علامت نزدن است
- بقدر بود باید نمود
تاثیر قدرتمند
پتک

بپرس