sled

/sˈled//sled/

معنی: سورتمه، با سورتمه حمل کردن، سورتمه راندن
معانی دیگر: سورتمه سواری کردن، با سورتمه بردن، سورتمه (از sledge کوچک تر است)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a flat platform of wood or other material, usu. mounted on runners, that is used to travel over snow and ice.

- All three of us piled on the sled and sped down the hill.
[ترجمه گوگل] هر سه ما روی سورتمه انباشته شدیم و با سرعت از تپه پایین رفتیم
[ترجمه ترگمان] هر سه روی سورتمه جمع شدیم و به سرعت از تپه سرازیر شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: sleds, sledding, sledded
• : تعریف: to use a sled, esp. for recreation.

- We laughed as we sledded over the ice and landed in a snowdrift.
[ترجمه گوگل] وقتی روی یخ سورتمه زدیم و در برف فرود آمدیم، خندیدیم
[ترجمه ترگمان] وقتی روی یخ خم شدیم و روی یخ فرود آمدیم، خندیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to transport by sled.

جمله های نمونه

1. the sled slithered down the bumpy hill
سورتمه به سوی پایین تپه ی پر دست انداز سر خورد.

2. to slide downhill on a sled
با سورتمه از تپه به پایین سریدن

3. He pulled the lightened sled with all his strength.
[ترجمه گوگل]سورتمه سبک شده را با تمام قدرت کشید
[ترجمه ترگمان]بار دیگر سورتمه را با تمام قوایش باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Jack dug his sled out of the cellar.
[ترجمه اتنا] جک سورتمه را از زیر زمین بیرون اورد
|
[ترجمه گوگل]جک سورتمه‌اش را از زیرزمین بیرون آورد
[ترجمه ترگمان]جک سورتمه را از زیرزمین بیرون کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In use the sled comes under considerable stress.
[ترجمه گوگل]هنگام استفاده، سورتمه تحت فشار قابل توجهی قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]استفاده از سورتمه تحت فشار قابل توجهی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And an arrangement to build a sled for the race held in Aviemore each year.
[ترجمه گوگل]و ترتیبی برای ساخت یک سورتمه برای مسابقه ای که هر سال در Aviemore برگزار می شود
[ترجمه ترگمان]و قرار بود برای مسابقه ای که هر ساله در Aviemore برگزار می شد، سورتمه بسازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She tumbled over a sled.
[ترجمه گوگل]او روی یک سورتمه افتاد
[ترجمه ترگمان]روی سورتمه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The sled is big enough for three children to ride on it safely.
[ترجمه گوگل]سورتمه آنقدر بزرگ است که سه کودک بتوانند با خیال راحت بر روی آن سوار شوند
[ترجمه ترگمان]سورتمه به اندازه کافی بزرگ است که سه کودک با خیال راحت سوار آن شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Instead it is a detailed view of the Sled from the pilot's viewpoint.
[ترجمه گوگل]در عوض این یک نمای دقیق از سورتمه از دید خلبان است
[ترجمه ترگمان]در عوض این یک دیدگاه دقیق از the از دیدگاه خلبان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It was like trying to drag a sled with a pile of bricks on it.
[ترجمه گوگل]مثل این بود که بخواهی یک سورتمه را با انبوهی از آجر بکشی
[ترجمه ترگمان]مثل این بود که می خواست سورتمه را با انبوهی از آجرهای روی آن بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. And Rosebud was just a sled.
[ترجمه گوگل]و Rosebud فقط یک سورتمه بود
[ترجمه ترگمان] و \"rosebud\" فقط یه سورتمه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Breed of hunting and sled dog found near the Arctic Circle.
[ترجمه گوگل]نژاد سگ شکار و سورتمه در نزدیکی دایره قطب شمال یافت شد
[ترجمه ترگمان]نژاد سگ شکاری و شکار در نزدیکی دایره قطبی یافت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She's learned enough Eskimo to command a dog sled. She's eaten raw seal flesh (while it was still warm).
[ترجمه گوگل]او به اندازه کافی اسکیمو را یاد گرفته است تا بتواند یک سورتمه سگ را فرماندهی کند او گوشت خام فوک را خورده است (در حالی که هنوز گرم بود)
[ترجمه ترگمان]به اندازه کافی اسکیمو را یاد گرفته که به یک سگ سورتمه مسلط شود گوشت گوساله خام را خورده است (در حالی که هنوز گرم است)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Life is like a dog sled team. If you ain't the Lead dog, the scenery never changes.
[ترجمه گوگل]زندگی مانند یک تیم سورتمه سگ است اگر سگ لید نباشید، مناظر هرگز تغییر نمی کند
[ترجمه ترگمان]زندگی مثل یک تیم سورتمه است اگر شما سگ سرب نیستید، منظره هیچ وقت عوض نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سورتمه (اسم)
sledge, sled, sleigh

با سورتمه حمل کردن (فعل)
sled

سورتمه راندن (فعل)
sledge, sled, sleigh

انگلیسی به انگلیسی

• snow vehicle that glides over snow on two ski-like runners (especially one used by children to glide down snow-covered hills); sledge
travel by sled; transfer by sled, transport by sled
a sled is the same as a sledge; used in american english.

پیشنهاد کاربران

( الکترونیک ) به مجموعه ای از یک میله صاف به عنوان ریل، پایه های مونتاژ، موتور و چرخدنده ها گفته میشود که یک هد لیزر نوری روی آن سوار میشود و در یک مسیر مستقیم جلو و عقب میرود تا داده های روی یک سی دی را بخواند.
● sled: سورتمه یا وسیله قابل کشیدن یا هل دادن
● sledge: همون sled هست ولی sledge بریتیشه و sled امریکن
● sleigh : سورتمه یا چیزی که برای حمل توسط حیوانات کشیده میشه
sled 2 ( n )
sled
sled 1 ( n ) ( slɛd ) =a vehicle for traveling over snow and ice, with long narrow strips of wood or metal instead of wheels. Larger sleds are pulled by horses or dogs.
sled
Skeleton یک ورزش زمستانی است که در آن فرد سوار بر سورتمه کوچکی که به نام اسکلت باب اسلید شناخته می شود، در حالی که رو به پایین و با سر دراز کشیده است، از مسیر یخ زده پایین می رود.
منابع• https://en.m.wikipedia.org/wiki/Skeleton_(sport)
همونی که توی قچفیلم frozen. کریستاف داشت
در بریتیش از واژه sledge استفاده میشودبه معنای سورتمه.
سورتمه
وسیله ای مانند قایق که روی برف به حرکت در آورده می شود
سر خوردن
In the winter I sled down the hills
سورتمه

بپرس