slave driver

/sˈleɪvˈdraɪvər//sleɪvˈdraɪvə/

پاسدار و سرپرست بردگان، به کار گمار بردگان، برده تاز، نظارت کننده بر کار برده ها، کارفرمای سخت گیر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an employer or supervisor who is very harsh or severe.
مشابه: tyrant

(2) تعریف: a person who watches over or directs the work of slaves.

جمله های نمونه

1. My boss is a real slave driver.
[ترجمه گوگل]رئیس من یک راننده برده واقعی است
[ترجمه ترگمان]رئیسم یه راننده برده واقعیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I am a kindhearted slave driver.
[ترجمه گوگل]من یک راننده برده مهربان هستم
[ترجمه ترگمان] من یه راننده سخاوتمند هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Our manager became slave driver during the rush season.
[ترجمه گوگل]مدیر ما در فصل شلوغی راننده برده شد
[ترجمه ترگمان]مدیر ما در طول فصل هجوم به سمت راننده برده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Our manager became a slave driver during the rush season.
[ترجمه گوگل]مدیر ما در فصل شلوغی راننده برده شد
[ترجمه ترگمان]مدیر ما در طول فصل هجوم به یک راننده برده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Our boss is a real slave driver.
[ترجمه گوگل]رئیس ما یک راننده برده واقعی است
[ترجمه ترگمان] رئیس ما یه راننده برده واقعیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. How does he act like a literal slave driver?
[ترجمه گوگل]چگونه او مانند یک راننده برده واقعی عمل می کند؟
[ترجمه ترگمان]چطور مثل یه راننده برده واقعی رفتار می کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. My boss is slave driver.
[ترجمه گوگل]رئیس من برده راننده است
[ترجمه ترگمان]رئیسم، کارفرمای من است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Pam once complained to me that his lordship was slave driver, a snob, and a bore.
[ترجمه گوگل]پام یک بار از من شکایت کرد که ارباب او راننده برده، یک آدم بداخلاق و یک بی حوصله است
[ترجمه ترگمان] پم یه بار از من شکایت کرد که عالیجناب یه راننده برده، یه افاده ای و خسته کننده بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Not like our first boss. Boy, he was a real slave driver.
[ترجمه گوگل]مثل رئیس اول ما نیست پسر، او یک برده راننده واقعی بود
[ترجمه ترگمان] نه مثل اولین رئیس ما پسر، اون یه راننده برده واقعی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one who supervises workers; tyrant, oppressor, one who exploits
if you call someone a slave driver, you mean that they make people work very hard; an informal expression.

پیشنهاد کاربران

این عبارت، یک عبارت اسمی است که برای آن در دیکشنری وبستر دو تعریف داده شده است که هم پوشانی با معانی فارسی پیشنهاد شده توسط دوستان دارد. تعاریف مورد نظر همراه با چند مثال از دیکشنری های مختلف و خارج از دیکشنری و یک نمایشنامه آورده می شود:
...
[مشاهده متن کامل]

1. ( esp formerly ) a person forcing slaves to work.
شخصی که بردگان را مجبور به کار می کند؛ برده تاز
Example 1: 👇
Charles Deslondes, a slave driver of Haitian descent, marshaled an insurrection against the slaver Manuel Andry, turning the tools of the plantation—the axe, the sugar cane knife—against his master.
چارلز دسلوندز، یک کارکِش از بردگان ( برده تاز یا سرپرست بردگان ) با تبار هائیتی، قیام علیه مانوئل آندریِ برده دار را به راه انداخت و ابزار مزرعه - تبر، چاقوی نیشکر - را علیه اربابش بکار گرفت.
Example 2: 👇
What kind of man would say that if God demands a drop of blood in battle for every drop spilled by the slave driver’s whip, well, the judgments of the Lord are right and true?
چه جور آدمی می گوید که آیا قضاوت های خداوند درست و صحیح است اگر او به ازای هر قطره ای که از شلاق برده تازان ریخته شود، یک قطره خون در جنگ می خواهد؟
2. an employer who demands excessively hard work from his or her employees.
کارفرمایی که از کارکنانش طلبِ سخت کوشی بیش از حد می کند.
Example 1: 👇
In a federal lawsuit filed on his behalf by civil attorneys in late 2015, Smith compared Edwards to a slave driver.
اسمیت در یک دادخواست فدرال که از طرف وکلای مدنیِ وی در اواخر سال ۲۰۱۵ مطرح شد، ادواردز را با یک کارفرمای بی رحم مقایسه کرد.
Example 2: 👇
MIKE: I’m tired ( Reclines on sofa, head on upstage end ) Kidd is a slavedriver. I wish I was home in bed. Also, I’m hungry. Tell four footmen to call me in time for lunch.
* The Philadelphia Story - a play by Philip Barry
مایک: من خسته ام ( توی مبل فرو می رود ) . کید یک کارفرمای بی رحمه . کاش الان خونه، توی رختخواب بودم. گرسنه هم هستم. به هر چهار تا پادو بگو برای ناهار به موقع من رو صدا بزنن.
متن انتخابی: از نمایشنامه ی #داستان فیلادلفیا، # اثر فیلیپ بری

slave driver
کارفرمای بی رحم
سرپرست بردگان
کارفرمای سخت گیر که کار زیادی از کارمند ها و کارگرهاش میکشه
کارکش

بپرس