slav

/sˈlɑːv//slɑːv/

معنی: اسلاو، اسلاو، از نژاد اسلاو، اسلاو زبان
معانی دیگر: اسلاو (نام مردم آریایی نژاد اروپای شرقی - eastern slavs عبارتند از: روس ها و اوکرائینی ها و بلوروس ها - southern slavs : صرب ها و کروات ها و بلغارها و غیره - western slavs : لهستانی ها و چک ها و اسلواک ها و غیره)، مخفف: اسلاو، اسلاوی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a member of any of the Slavic-speaking peoples of eastern and central Europe.
صفت ( adjective )
• : تعریف: Slavic.

جمله های نمونه

1. The Slav opposition collapsed almost immediately, as if the very name of Charles had struck terror into their hearts.
[ترجمه گوگل]اپوزیسیون اسلاو تقریباً بلافاصله فروپاشید, گویی نام خود چارلز وحشت را در دل آنها ایجاد کرده بود
[ترجمه ترگمان]مخالفت اسلاو تقریبا بلافاصله فرو ریخت، انگار که نام چارلز با وحشت به قلب آن ها اصابت کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The South Slav nationalists of the nineteenth century could also boast of medieval greatness under Slav rulers.
[ترجمه گوگل]ناسیونالیست‌های اسلاو جنوبی قرن نوزدهم نیز می‌توانستند به عظمت قرون وسطایی تحت فرمانروایان اسلاو ببالند
[ترجمه ترگمان]ملی گرایان اسلاو جنوبی ها در قرن نوزدهم نیز می توانند به عظمت قرون وسطی در زمان حاکمان اسلاو لاف بزنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Bauer/southern Slav position on the national question, however, spread much wider than the Bund.
[ترجمه گوگل]با این حال، موضع بائر/اسلاوهای جنوبی در مورد مسئله ملی بسیار گسترده تر از بوند بود
[ترجمه ترگمان]با این حال، موضع اسلاوها \/ جنوبی در مورد مساله ملی، با این حال، بسیار وسیع تر از نمودار Bund بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Slav version of this sort of thing was the complicated bundle of phenomena lumped together as panslavism.
[ترجمه گوگل]نسخه اسلاو این نوع چیزها مجموعه پیچیده ای از پدیده ها بود که به عنوان پانسلاویسم در کنار هم قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]شکل اسلاو این نوع از آن، مجموعه پیچیده ای از پدیده بود که به شکل panslavism به هم فشرده شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In 517 a major invasion occurred when Slav horsemen advanced as far as Thermopylae and Epirus.
[ترجمه گوگل]در سال 517، زمانی که سوارکاران اسلاو تا ترموپیل و اپیروس پیشروی کردند، تهاجم بزرگی رخ داد
[ترجمه ترگمان]در ۵۱۷ حمله عمده زمانی رخ داد که سوارکاران اسلاو تا far و Epirus پیشروی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The giant Slav had progressed close to the speed of light.
[ترجمه گوگل]اسلاو غول پیکر نزدیک به سرعت نور پیشروی کرده بود
[ترجمه ترگمان]اسلاو غول پیکر به سرعت نور نزدیک شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The ancient Germanic, Slav and Celtic tribes in Europe celebrated Midsummer with communal bonfires.
[ترجمه گوگل]قبایل باستانی ژرمنی، اسلاو و سلتیک در اروپا، نیمه تابستان را با آتش‌افزارهای مشترک جشن می‌گرفتند
[ترجمه ترگمان]قبایل باستانی آلمان، اسلاو و سلتی در اروپا در اواسط تابستان با آتش بازی گروهی جشن گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. What were you running after, pretty Slav lass?
[ترجمه گوگل]دنبال چه بودی دختر اسلاو زیبا؟
[ترجمه ترگمان]پس از آن دختر pretty، دنبال چه بودید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The first Slav pope, John Paul, said that providence had chosen him to proclaim the spiritual unity of Europe.
[ترجمه گوگل]اولین پاپ اسلاو، جان پل، گفت که مشیت او را برای اعلام وحدت معنوی اروپا برگزیده است
[ترجمه ترگمان]اولین پاپ اسلاو، جان پل، گفت که خداوند او را برگزیده است تا وحدت روحانی اروپا را اعلام کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Ni Hua and despite the best out Slav defense, but was still down sea - Tao Shan .
[ترجمه گوگل]Ni Hua و با وجود بهترین دفاع اسلاو، اما هنوز هم پایین دریا - تائو شان
[ترجمه ترگمان]Ni هوا و علی رغم بهترین دفاع اسلاو، اما همچنان در سطح دریا - تائو بسر می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Smaller Slav Churches are the Polish and Czechoslovak Orthodox Churches.
[ترجمه گوگل]کلیساهای کوچکتر اسلاو، کلیساهای ارتدوکس لهستانی و چکسلواکی هستند
[ترجمه ترگمان]کلیساهای کوچک اسلاو، کلیساهای ارتودوکس لهستان و Czechoslovak می باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Southern Slav zadruga provides the best instance of such a family community still in actual existence .
[ترجمه گوگل]سادروگا اسلاو جنوبی بهترین نمونه از وجود چنین جامعه خانوادگی را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]اسلاو جنوب اسلاو غربی بهترین نمونه از این جامعه خانوادگی را که هنوز وجود واقعی دارند، فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. PanNationalism formed Pan-Slavism in the region of Slav of East Europe.
[ترجمه گوگل]پان ناسیونالیسم پان اسلاویسم را در منطقه اسلاو اروپای شرقی شکل داد
[ترجمه ترگمان]PanNationalism پان Slavism را در منطقه اسلاو شرقی اروپا تشکیل داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. No one can be a slav. . .
[ترجمه گوگل]هیچ کس نمی تواند برده باشد
[ترجمه ترگمان] هیچ کس نمیتونه از نژاد اسلاو باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اسلاو (اسم)
slav

اسلاو (صفت)
slav

از نژاد اسلاو (صفت)
slav

اسلاو زبان (صفت)
slav

انگلیسی به انگلیسی

• member of the slavic race, member of a large people group of eastern and central europe (includes russians, bulgarians, slovenes, poles, etc.)
of or pertaining to slavs, slavic
a slav is a member of any of the peoples of eastern europe who speak a slavonic language.

پیشنهاد کاربران

بپرس