1. She is a slatternly female.
2. I learned her slatternly ways, the routine and mechanism of her charm.
[ترجمه گوگل]من روشهای لخت، روال و مکانیسم جذابیت او را یاد گرفتم
[ترجمه ترگمان]من روش های بی slatternly او، روال و مکانیزم جذابیت او را یاد گرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من روش های بی slatternly او، روال و مکانیزم جذابیت او را یاد گرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. But to all outward appearance she was, let it be said, the slightest bit slatternly.
[ترجمه گوگل]اما از نظر ظاهری، اجازه دهید بگوییم، او کوچکترین لختی بود
[ترجمه ترگمان]اما با وجود ظاهری که داشت، باید گفت که کوچک ترین عیب و ایرادی در او دیده نمی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما با وجود ظاهری که داشت، باید گفت که کوچک ترین عیب و ایرادی در او دیده نمی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He started to leave the room, tripping over a loose seam in the slatternly carpet.
[ترجمه گوگل]او شروع به ترک اتاق کرد و روی یک درز شل در فرش شیبدار زمین خورد
[ترجمه ترگمان]او شروع به رفتن کرد و از اتاق بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او شروع به رفتن کرد و از اتاق بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He was married to an American woman, obese and slatternly, fallen to this pass by Heaven knows what process of degradation, and every day the boarders took it in turns to help her with the housework.
[ترجمه گوگل]او با یک زن آمریکایی چاق و چاق ازدواج کرده بود، بهشت می داند که چه روند انحطاطی دارد و هر روز مرزنشینان به نوبت به او کمک می کردند تا در کارهای خانه به او کمک کنند
[ترجمه ترگمان]او با یک زن آمریکایی، فربه و ناچیز، که در این گذر از بهشت سقوط کرده بود، ازدواج کرده بود و هر روز پانسیون رها به نوبت به او کمک می کردند تا در کاره ای خانه به او کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او با یک زن آمریکایی، فربه و ناچیز، که در این گذر از بهشت سقوط کرده بود، ازدواج کرده بود و هر روز پانسیون رها به نوبت به او کمک می کردند تا در کاره ای خانه به او کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید