slather

/ˈslæðʌr//ˈslæðə/

معنی: بیش از اندازه، مقدار فراوان، خیلی پخش کردن، بطور افراط مصرف کردن
معانی دیگر: (عامیانه)، (به طور ضخیم) پراکندن یا پهن کردن، مقدار زیاد

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: slathers, slathering, slathered
• : تعریف: (informal) to spread or apply thickly; pile on.
مشابه: spread

- The cake was slathered with whipped cream.
[ترجمه گوگل] کیک با خامه زده شده بود
[ترجمه ترگمان] کیک در حال رفتن با خامه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. She slathered lotion on/all over her body.
[ترجمه گوگل]او لوسیون را روی/سرتاسر بدنش زد
[ترجمه ترگمان]او از لوسیون بر روی بدنش استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She slathered her toast with butter.
[ترجمه گوگل]نان تستش را با کره پاشید
[ترجمه ترگمان] اون به سلامتی خودش با کره می پرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. If your skin is dry, you have to slather on moisturiser to soften it.
[ترجمه گوگل]اگر پوست شما خشک است، باید از مرطوب کننده استفاده کنید تا نرم شود
[ترجمه ترگمان]اگر پوست شما خشک است، باید بر روی moisturiser فشار وارد کنید تا آن را نرم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Creamy onion sauce slathered over lightly boiled eggs.
[ترجمه گوگل]سس پیاز خامه‌ای روی تخم‌مرغ‌های کمی آب پز شده ریخته می‌شود
[ترجمه ترگمان]و در حالی که سس پیاز onion در حال رفتن از روی آن ها به آرامی تخم مرغ آب پز شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The hand withdrew, three middle fingers slathered.
[ترجمه گوگل]دست عقب رفت، سه انگشت وسط به هم خورد
[ترجمه ترگمان]دستش را عقب کشید و سه انگشت وسط را به هم زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They slathered time drinking.
[ترجمه گوگل]آنها برای نوشیدن وقت گذاشتند
[ترجمه ترگمان] دیگه وقت نوشیدن رو از دست دادن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was already slathering Miracle Whip on that brand of soft white bread that can double as a foam sponge.
[ترجمه گوگل]او قبلاً داشت Miracle Whip را روی آن مارک نان سفید نرم که می‌تواند به عنوان یک اسفنج کف عمل کند، می‌کوبید
[ترجمه ترگمان]او در حال حاضر روی آن برندی از نان سفید ملایم که می تواند به عنوان اسفنج کف دو برابر شود، slathering بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Everything was slathered over in a depressing dark green paint.
[ترجمه گوگل]همه چیز در یک رنگ سبز تیره افسرده شده بود
[ترجمه ترگمان]همه چیز در یک رنگ سبز تیره و تیره محو می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He tore off a segment of bread and slathered it with a jackknife blade of butter.
[ترجمه گوگل]او قسمتی از نان را پاره کرد و با یک تیغه کره بر آن زد
[ترجمه ترگمان]تکه نانی را پاره کرد و از آن با یک تیغه جک نایف استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She said she wants to slather my body with stuff and then lick it off.
[ترجمه گوگل]او گفت که می خواهد بدنم را با چیزهایی بمالد و سپس آن را لیس بزند
[ترجمه ترگمان]اون گفت که می خواد بدنم رو با این چیزا پر کنه و بعد لیس بزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We would slather every wall and every ceiling with the stuff. There would be no stopping us.
[ترجمه گوگل]همه دیوارها و سقف ها را با این وسایل می زدیم هیچ مانعی برای ما وجود نخواهد داشت
[ترجمه ترگمان]ما همه دیوارها و همه سقف را با این خرت و پرت ها پر می کنیم ما رو متوقف نمی کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It's no longer enough to simply slather some creamy concoction on dry skin.
[ترجمه گوگل]دیگر کافی نیست مقداری معجون خامه ای را روی پوست خشک بمالید
[ترجمه ترگمان]دیگر به اندازه کافی نیست که یک معجون خامه ای را روی پوست خشک پر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. So why do you still choose to slather chemical-filled makeup and skincare products on your face?
[ترجمه گوگل]پس چرا هنوز هم آرایش و محصولات مراقبت از پوست پر از مواد شیمیایی را روی صورت خود انتخاب می کنید؟
[ترجمه ترگمان]پس چرا شما هنوز هم می توانید آرایش پر کننده مواد شیمیایی و محصولات پوست خود را بر روی صورت خود انتخاب کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Whether you sip it, slather it on topically, or take it in supplement form, green tea is a powerhouse ingredient in skin care. Here are three benefits of green tea you may not have known about.
[ترجمه گوگل]چای سبز چه آن را بنوشید، چه به صورت موضعی یا به صورت مکمل مصرف کنید، چای سبز یک عنصر نیرومند در مراقبت از پوست است در اینجا سه ​​فایده چای سبز که ممکن است از آنها اطلاعی نداشته باشید، آورده شده است
[ترجمه ترگمان]چه شما آن را بخورید، آن را به طور روزانه تمیز کنید، و یا آن را به شکل مکمل استفاده کنید، چای سبز یک فاکتور توانمند برای مراقبت از پوست است در اینجا سه فایده چای سبز وجود دارد که ممکن است شما از آن خبر نداشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Toast whole wheat bread, slather with almond butter or peanut butter, and then sprinkle flaxseeds on top.
[ترجمه گوگل]نان سبوس دار را برشته کنید، با کره بادام یا کره بادام زمینی آغشته کنید و سپس روی آن دانه کتان بپاشید
[ترجمه ترگمان]نان گندم، نان بادامی با کره بادام یا کره بادام زمینی، و بعد روی آن فلفل نمکی sprinkle
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بیش از اندازه (اسم)
slather

مقدار فراوان (اسم)
slather

خیلی پخش کردن (فعل)
slather

بطور افراط مصرف کردن (فعل)
slather

انگلیسی به انگلیسی

• large amount, generous amount (slang)
(slang) smear generously, spread thickly; waste, squander

پیشنهاد کاربران

To cover with a thick layer of a soft of substance
SYN : smother
اگه دوست داشتید لایک کنید🌌 💎
( کره, کرم، لوسیون و . . ) را به مقدار زیاد روی ( نان، پوست، . . ) پخش کردن، مالیدن
Spread or apply a lot of something
Spread thickly
slather your hamburger with ketchup
The entire loaf was layered with ribbons of melted Gruy�re, made even better when slathered with garlic and butter
...
[مشاهده متن کامل]

اغشته کردن

بپرس