slate

/sˈleɪt//sleɪt/

معنی: فهرست نامزدهای انتخاباتی، سنگ متورق، لوح سنگ، ورقه سنگ، ذغال سنگ سخت و سنگی شرح وقایع، سنگ لوح، تخته سنگ، مقدر کردن، تعیین کردن، با لوح سنگ پوشاندن، واقعهای را ثبت کردن
معانی دیگر: (هر یک از تکه های سفالی یا سنگی و غیره که به جای شیروانی پهلوی هم در بام قرار می دهند) پرنیخ، کالار، سفال بام، پهنک، بامپوش، با سنگ لوح (یا پلمه یا بامپوش و غیره) پوشاندن، (نام نامزدهای انتخاباتی یا مشاغل سیاسی و غیره را) در فهرست گذاشتن (به صورت فهرست) اعلام کردن، برگزیدن، انتخاب کردن، برنامه ریزی کردن، قرار گذاشتن، پلمه، پلمه سنگ، خاکستری مایل به آبی (رنگ سنگ لوح) (slate blue هم می گویند)، (انگلیس - خودمانی)، شلاق زدن، سخت تنبیه کردن، تورق، ذغال سنگ سخت وسنگی شرح وقایع اعم از نوشته یا ننوشته

بررسی کلمه

اسم ( noun )
عبارات: clean slate
(1) تعریف: a fine-grained, metamorphic rock that tends to split in smooth layers.

(2) تعریف: a piece of this rock, or a product manufactured from it, such as a roof tile or chalkboard.

(3) تعریف: a record, schedule, or list.
مشابه: agenda, list, roster, schedule

- a slate of activities
[ترجمه گوگل] فهرستی از فعالیت ها
[ترجمه ترگمان] * * * * * * * * * * * * * * *
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- a slate of candidates for political office
[ترجمه گوگل] فهرستی از نامزدهای پست سیاسی
[ترجمه ترگمان] یک لوح از نامزدهای اداره سیاسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: a dark or bluish gray color.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: slates, slating, slated
(1) تعریف: to record, schedule, list, or designate as though on a writing surface.

(2) تعریف: to cover (a roof, floor, or the like) with slate or a similar material.

جمله های نمونه

1. to slate a house
بام خانه را با سنگ لوح پوشاندن

2. a clean slate
سابقه ی خوب،پرونده ی بی عیب و نقص

3. the party presented its slate (of candidates) to the media
حزب فهرست نامزدهای انتخابات خود را به رسانه ها معرفی کرد.

4. The leadership want to present a single slate of candidates to be approved in an open vote.
[ترجمه بهنام] رهبری می خواهد تنها یک لیست از نامزدهای انتخاباتی را که در رای کیری علنی به تصویب رسیده است را ارایه کند.
|
[ترجمه گوگل]رهبری می خواهند فهرست واحدی از نامزدها را برای تایید در یک رای علنی ارائه کنند
[ترجمه ترگمان]رهبری می خواهد یک لوح از نامزدها را ارائه دهد تا در رای گیری علنی مورد موافقت قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The sea was the colour of slate.
[ترجمه گوگل]دریا رنگ تخته سنگ بود
[ترجمه ترگمان]دریا رنگ لوح بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Only a skilled workman can split slate into layers.
[ترجمه گوگل]فقط یک کارگر ماهر می تواند تخته سنگ را به لایه ها تقسیم کند
[ترجمه ترگمان]تنها یک کارگر ماهر می تواند لوح را به چند لایه تقسیم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The senator has not got a full slate of delegates in New York.
[ترجمه گوگل]سناتور فهرست کاملی از نمایندگان در نیویورک ندارد
[ترجمه ترگمان]سناتور یک لوح کامل از نمایندگان در نیویورک ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Its slate roof differentiates this house from others.
[ترجمه گوگل]سقف تخته سنگی آن این خانه را از بقیه متمایز می کند
[ترجمه ترگمان]سقف Its این خانه را از دیگران متمایز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The area has been mined for slate for centuries.
[ترجمه گوگل]قرن هاست که این منطقه برای استخراج تخته سنگ استخراج شده است
[ترجمه ترگمان]این منطقه برای قرن ها برای slate استخراج شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Could you put these drinks on the slate?
[ترجمه م. ایرانی] منظورش اینه که بزن به حسابم، بعدن حسابش می کنم
|
[ترجمه گوگل]آیا می توانید این نوشیدنی ها را روی تخته سنگ قرار دهید؟
[ترجمه ترگمان]میشه این نوشیدنی رو بذاری روی لوح؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Why not wipe the slate clean and start all over again?
[ترجمه م. ایرانی] منظورش اینه: چرا گذشته ها رو فراموش و از اول شروع نکنیم؟
|
[ترجمه گوگل]چرا تخته سنگ را پاک نمی کنید و از اول شروع نمی کنید؟
[ترجمه ترگمان]چرا این لوح سفید را پاک نکنیم و دوباره از نو شروع کنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The slate roof differentiates this house from others in the area.
[ترجمه گوگل]سقف تخته سنگی این خانه را از سایر خانه های منطقه متمایز می کند
[ترجمه ترگمان]سقف لوح این خانه را از دیگران در منطقه متمایز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The nominating committee laid its slate before the board.
[ترجمه گوگل]کمیته نامزدها فهرست خود را در اختیار هیئت مدیره قرار داد
[ترجمه ترگمان]کمیته نامزد کردن لوح خود را در برابر هییت مدیره قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The walls were mostly slate.
[ترجمه گوگل]دیوارها بیشتر تخته سنگ بود
[ترجمه ترگمان]دیوارها تقریبا لوح بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A loose slate had fallen from the roof.
[ترجمه گوگل]یک تخته سنگ شل از پشت بام افتاده بود
[ترجمه ترگمان]یک لوح سنگی از پشت بوم افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فهرست نامزدهای انتخاباتی (اسم)
slate, poll

سنگ متورق (اسم)
slate

لوح سنگ (اسم)
slate

ورقه سنگ (اسم)
slate

ذغال سنگ سخت و سنگی شرح وقایع (اسم)
slate

سنگ لوح (اسم)
argillite, slate

تخته سنگ (اسم)
slate, rock, crag, boulder, slab, bowlder, cliff

مقدر کردن (فعل)
ordain, slate, destine, predestinate

تعیین کردن (فعل)
assign, fix, specify, state, appoint, determine, define, assess, slate, locate, delimit, qualify, prescribe, tell off

با لوح سنگ پوشاندن (فعل)
slate

واقعه ای را ثبت کردن (فعل)
slate

تخصصی

[سینما] تخته تقه / کلاکت - لوح دوربین (کلاکت )
[عمران و معماری] سنگ لوح - سنگ شیست - آردواز - پلمه
[زمین شناسی] اسلیت ،سنگ لوح ،پلمه سنگ - الف) سنگ دگرگونی درجه پایین چگال فشرده ریزدانه که دارای رخ اسلیتی است و بنابراین می توان آن را به تخته ها و صفحات نازک جدا کرد. بیشتر اسلیت ها از شیل حاصل می شوند. - ب) اصطلاح معدنکاری زغال سنگ، برای هر شیلی که به همراه زغال باشد. همچنین برخی اوقات معادل زغال استخوانی محسوب می شود.
[نفت] سنگ لوح

انگلیسی به انگلیسی

• fine grained rock that is easily split into thin layers; writing surface made of slate; shingle made of slate or a similar material; list of candidates; greyish blue color
cover with slate (of a roof, etc.); nominate a candidate for office; propose or list for candidacy; schedule, plan; harshly criticize, denounce, abuse
slate is a dark grey rock that can be easily split into thin layers. slate is often used for covering roofs.
slates are the small flat pieces of slate used for covering roofs.
a slate is a list of candidates, usually from the same party, for an election; used in american english.
if something is slated, it has been planned or intended to happen at a particular time or in a particular way; used in american english.
if a person or group is slated to do something, other people have predicted that they will almost certainly do it; used in american english.
if you wipe the slate clean, you decide to forget previous mistakes, failures, debts, and so on and make a fresh start.

پیشنهاد کاربران

A list of people who are being considered for a particular job or position, especially in politics
فهرست نامزدهای انتخاباتی، بویژه برای یک شغل یا موقعیت در سیاست
Is there anyone in the current slate of candidates who could defeat the president
...
[مشاهده متن کامل]

?
His novel was chosen from a slate of ten finalists

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/slate
slate ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: سنگ لوح
تعریف: سنگ دگرگونی ریزدانه و متراکم که می‏توان آن را به صورت تخته‏سنگ یا صفحه‏های نازک برید
به معنی فهرست هست و اگر همراه double بیاد مثل double slate میشه ترجمه اش کرد "فهرست بلند بالا".
لوح یا سطحی که روی آن بنویسند
به صلّابه کشیدن
به باد انتقاد گرفتن
سنگ دگرگون شده ی شیل
فهرست، لیست ( محصول )
کلاکت، تخته نشان
در نوبت قرار داشتن
رنگ زغالی
Product slate
ترکیب محصولات ( پالایشگاه )
بخش
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس