1. newspapers slashed the government's agricultural policies
روزنامه ها سیاست های کشاورزی دولت را مورد انتقاد شدید قرار دادند.
2. the slashed their way through the thick vegetation
آنان با بریدن (بته ها) راه خود را از میان گیاهان انبوه گشودند.
3. the corpse was deeply slashed in several places
چندین جای جسد بریدگی های ژرفی داشت.
4. my father untied his belt and slashed him on the legs
پدرم کمربند خود را باز کرد و به پاهای او شلاق زد.
5. A good horse should be seldom slashed.
[ترجمه گوگل]یک اسب خوب به ندرت باید بریده شود
[ترجمه ترگمان]اسب خوبی باید به ندرت ضربه بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اسب خوبی باید به ندرت ضربه بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Vandals had slashed the tyres with a razor.
[ترجمه گوگل]خرابکاران لاستیک ها را با تیغ بریده بودند
[ترجمه ترگمان]Vandals لاستیک را با تیغی قطع کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Vandals لاستیک را با تیغی قطع کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The nearside front tyre had been slashed.
[ترجمه گوگل]لاستیک جلوی نزدیک بریده شده بود
[ترجمه ترگمان]لاستیک های جلویی چاک خورده نیز زخمی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]لاستیک های جلویی چاک خورده نیز زخمی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Someone had slashed the tyres on my car.
[ترجمه گوگل]یکی لاستیک های ماشینم را بریده بود
[ترجمه ترگمان]یکی لاستیک ماشینم را پاره کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یکی لاستیک ماشینم را پاره کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Vandals slashed the paintings with knives.
[ترجمه گوگل]خرابکاران نقاشی ها را با چاقو بریدند
[ترجمه ترگمان]Vandals با چاقو به نقاشی ها ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Vandals با چاقو به نقاشی ها ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The leopard's claws slashed through soft flesh.
[ترجمه گوگل]پنجه های پلنگ از گوشت نرم بریده شد
[ترجمه ترگمان]پنجه پلنگ به گوشت نرم ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پنجه پلنگ به گوشت نرم ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Profit margins have been slashed to the bone in an attempt to keep turnover moving.
[ترجمه گوگل]حاشیه سود در تلاش برای حرکت گردش مالی تا حد زیادی کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]سود حاشیه سود در تلاش برای حفظ جابجایی جابجا شده به استخوان کاهش پیدا کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سود حاشیه سود در تلاش برای حفظ جابجایی جابجا شده به استخوان کاهش پیدا کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The scissors slashed his finger open.
[ترجمه گوگل]قیچی انگشتش را باز کرد
[ترجمه ترگمان]قیچی انگشتش را باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قیچی انگشتش را باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He slashed his way through the bush.
[ترجمه گوگل]راهش را از میان بوته برید
[ترجمه ترگمان]از میان بوته ها سر راهش را باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از میان بوته ها سر راهش را باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He slashed his wrists with a razor.
[ترجمه گوگل]مچ دستش را با تیغ برید
[ترجمه ترگمان]با تیغ ریش خود را برید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با تیغ ریش خود را برید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The rain slashed against the windows of the car.
[ترجمه گوگل]باران به شیشه های ماشین کوبید
[ترجمه ترگمان]باران بر پنجره ها کوبیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]باران بر پنجره ها کوبیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید