slantwise

/ˈslɑːntwaɪz//ˈslɑːntwaɪz/

معنی: یک وری، بطور اریب
معانی دیگر: اریب، مورب، شیب دار

بررسی کلمه

قید ( adverb )
• : تعریف: on a slant; obliquely.
صفت ( adjective )
• : تعریف: having a slanting direction; sloping.

جمله های نمونه

1. Berwick was a slantwise town, sloping up northwards from the harbour area, its outer walls half way up to the castle.
[ترجمه گوگل]برویک یک شهر کج بود که از ناحیه بندر به سمت شمال شیب داشت، دیوارهای بیرونی آن تا نیمه قلعه
[ترجمه ترگمان]Berwick شهر slantwise بود که با شیبی اریب پایین می آمد و از منطقه لنگرگاه به سمت شمال می رفت، دیواره ای بیرونی آن تا قلعه نیمه راه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He gathered up the music manuscript into a tidy pile and put his pencil slant-wise across the top.
[ترجمه گوگل]او نسخه خطی موسیقی را در یک توده مرتب جمع کرد و مداد خود را به صورت مایل در بالای آن قرار داد
[ترجمه ترگمان]دست نوشته موسیقی را در یک توده مرتب جمع کرد و قلم پرش را روی سطح آن قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The adjusting rods can be also slantwise arranged on the supporting rods to adapt to the needs of placing trays having different diameters.
[ترجمه گوگل]میله های تنظیم را می توان به صورت مورب روی میله های نگهدارنده قرار داد تا با نیازهای قرار دادن سینی هایی با قطرهای مختلف سازگار شود
[ترجمه ترگمان]میله های تنظیم را می توان در میله های نگهدارنده قرار داد تا با نیاز به قرار دادن سینی های دارای قطر متفاوت انطباق پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Slantwise circulation of disturbance as excited by symmetrically unstable basic flows has changed the ambient field so that the symmetrical instability keeps evolving.
[ترجمه گوگل]گردش مایل اغتشاش که توسط جریان های پایه متقارن ناپایدار برانگیخته می شود، میدان محیط را تغییر داده است به طوری که ناپایداری متقارن همچنان در حال تکامل است
[ترجمه ترگمان]گردش slantwise اختلال به عنوان هیجان ناشی از جریان های اصلی ناپایدار، میدان محیط را تغییر داده است به طوری که ناپایداری متقارن در حال تحول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They are different from the conventional style. Viewing Slantwise icons will give you a fresh feeling. I sincerely hope you will like them.
[ترجمه گوگل]آنها با سبک معمولی متفاوت هستند مشاهده نمادهای Slantwise به شما احساس تازگی می دهد من صمیمانه امیدوارم که آنها را دوست داشته باشید
[ترجمه ترگمان]آن ها با سبک مرسوم متفاوت هستند دیدن شمایل ها به شما احساس تازه ای می دهد امیدوارم از آن ها خوشت بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Therefore, the author has improved slantwise rack strip with auto-cleanout strengthen moment.
[ترجمه گوگل]بنابراین، نویسنده نوار قفسه‌ای مایل را با لحظه تقویت خودکار تمیز کردن بهبود داده است
[ترجمه ترگمان]بنابراین مولف نوار rack را با cleanout خودکار بهبود بخشیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The slantwise magnification can give a help to design of optimized optical image system easily and calculate the size of image accurately.
[ترجمه گوگل]بزرگنمایی مایل می تواند به طراحی سیستم تصویر نوری بهینه شده به راحتی کمک کند و اندازه تصویر را با دقت محاسبه کند
[ترجمه ترگمان]بزرگنمایی slantwise می تواند به طراحی ساده سیستم تصویر نوری بهینه کمک کند و اندازه تصویر را به دقت محاسبه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The results suggest that slantwise convection may occur due to local conditional symmetric instability after the initially convectively unstable layer is stabilized through vertical convections.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می‌دهد که همرفت مایل ممکن است به دلیل ناپایداری متقارن شرطی محلی پس از اینکه لایه ناپایدار اولیه همرفتی از طریق همرفت‌های عمودی تثبیت می‌شود، رخ دهد
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که هدایت همرفت ممکن است ناشی از ناپایداری متقارن مشروط محلی پس از پایدار شدن لایه ناپایدار ناپایدار از طریق convections عمودی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Just ahead lay the outlying volcanic islands of To Shima and Nii Shima, and the wind carried us slantwise between them.
[ترجمه گوگل]درست جلوتر، جزایر آتشفشانی دورافتاده تو شیما و نی شیما قرار داشتند و باد ما را به صورت کج بین آنها می برد
[ترجمه ترگمان]درست قبل از آن، جزایر آتشفشانی دور افتاده of و Nii Shima قرار داشت و باد ما را بین آن ها حمل می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Through particular analyzing the points of the spot's image with slantwise magnification, the secret of spot's image w. . .
[ترجمه گوگل]از طریق تجزیه و تحلیل خاص نقاط تصویر نقطه با بزرگنمایی مایل، راز تصویر لکه w
[ترجمه ترگمان]به طور خاص، نقاط تصویر نقطه ای با بزرگنمایی slantwise، راز تصویر نقطه ای را مشخص کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The development of the rainstorm and MCS were investigated with moist potential vorticity principle and slantwise vorticity development theory.
[ترجمه گوگل]توسعه طوفان باران و MCS با اصل گردابه پتانسیل مرطوب و نظریه توسعه گردابه مایل بررسی شد
[ترجمه ترگمان]توسعه of و MCS با اصل vorticity پتانسیل و تیوری توسعه مبتنی بر واتایی مورد بررسی قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In this article, the high-frequent echo characteristics in different grazing angle of rigid disk laying slantwise on flat sea floor composing by dirty sand have been studied.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، ویژگی‌های پژواک با فرکانس بالا در زوایای چرای مختلف دیسک صلب که به صورت مایل در کف دریای صاف تشکیل شده توسط ماسه کثیف بررسی شده است
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، ویژگی های انعکاس مکرر در زاویه چرای مختلف دیسک سخت روی کف دریا که توسط ماسه کثیف ساخته شده اند، مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. More, this study was useful for the inner flow field and force analysis of other slantwise pumps.
[ترجمه گوگل]بیشتر، این مطالعه برای میدان جریان داخلی و تحلیل نیرو سایر پمپ‌های مایل مفید بود
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، این مطالعه برای میدان جریان داخلی و تحلیل نیرو از پمپ های سانتریفیوژ دیگر مفید بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. More, this study useful for the inner flow field and force analysis of other slantwise pumps.
[ترجمه گوگل]بیشتر، این مطالعه برای میدان جریان داخلی و تجزیه و تحلیل نیرو سایر پمپ‌های مایل مفید است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، این مطالعه برای میدان جریان داخلی و آنالیز نیروی دیگر پمپ های سانتریفیوژ مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

یک وری (قید)
sidelong, sideling, sideways, slantways, slantwise

بطور اریب (قید)
sidelong, slantways, slantwise

تخصصی

[ریاضیات] به طور مورب، به طور مایل

انگلیسی به انگلیسی

• sloping, inclined, slanting
at an angle, obliquely, in a slanting direction

پیشنهاد کاربران

بپرس