slanting


کج، یک بر، مایل، اریب، سرازیر، شیبدار

جمله های نمونه

1. The researchers were accused of slanting their findings in favour of their own beliefs.
[ترجمه گوگل]محققان متهم شدند که یافته‌های خود را به نفع باورهای خود نشان می‌دهند
[ترجمه ترگمان]محققان به اریب یافته های خود به نفع عقاید خود متهم شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Swiss chalets have steeply slanting roofs, so that snow does not settle on them.
[ترجمه mohsen] کلبه های چوبی سوییسی سقف های شیب داری دارند که برف روی ان ها نمی نشیند.
|
[ترجمه گوگل]کلبه‌های کلبه‌های سوئیسی سقف‌های شیب‌داری دارند که برف روی آن‌ها نمی‌نشیند
[ترجمه ترگمان]کلبه های چوبی سوئیسی با سقف های مورب تزیین شده است، بنابراین برف روی آن ها ننشسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The slanting rays of the sun aureoled the television tower.
[ترجمه گوگل]پرتوهای مایل خورشید برج تلویزیون را می تاباند
[ترجمه ترگمان]اشعه مورب خورشید برج تلویزیون را روشن می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Yet, Lord Taylor accuses newspapers of slanting accounts of sentences, of failing to convey salient facts.
[ترجمه گوگل]با این حال، لرد تیلور روزنامه‌ها را به گزارش‌های کج جملات، به کوتاهی در انتقال حقایق برجسته متهم می‌کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، لرد تیلور روزنامه ها را به حساب های اریب جملات متهم می کند و نمی تواند حقایق برجسته را بیان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He had a bony, tortured face, angry, slanting peacock-blue eyes, bronze curls and a sallow complexion.
[ترجمه گوگل]او چهره ای استخوانی و شکنجه شده، چشمانی خشمگین و مایل به آبی طاووسی، فرهای برنزی و رنگ صورتی داشت
[ترجمه ترگمان]صورت استخوانی و tortured داشت و چشمان آبی مایل به آبی، موهای برنزی، موهای برنزی و چهره رنگ پریده داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. On the top are slanting translucent screens, on which material can be projected for convenient reading.
[ترجمه گوگل]در بالا صفحه‌های شفاف مایل وجود دارد که می‌توان مواد را برای خواندن راحت روی آن‌ها پخش کرد
[ترجمه ترگمان]در بالا صفحات translucent اریب قرار دارند که در آن ها مواد می توانند برای خواندن مناسب طراحی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And he blasted the media for slanting the coverage against Simpson to prolong the story.
[ترجمه گوگل]و او رسانه ها را به خاطر پوشش کجی علیه سیمپسون برای طولانی کردن داستان مورد انتقاد قرار داد
[ترجمه ترگمان]و او رسانه ها را به خاطر کج کردن پوشش در برابر سیمپسون برای طولانی تر کردن داستان سرزنش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Cut the loaf into even slanting slices about 1 inch thick.
[ترجمه گوگل]نان را به برش های مورب به ضخامت حدود 1 اینچ برش دهید
[ترجمه ترگمان]قرص را به برش های مورب در حدود ۱ اینچ ببرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He glanced at the slanting window pane.
[ترجمه گوگل]نگاهی به شیشه کج پنجره انداخت
[ترجمه ترگمان]به شیشه پنجره کج و کج نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Make a slanting cut just above a bud facing outwards and in the direction you want the rose to grow.
[ترجمه گوگل]یک برش اریب درست بالای یک جوانه رو به بیرون و در جهتی که می خواهید گل رز رشد کند ایجاد کنید
[ترجمه ترگمان]یک برش اریب درست بالای غنچه که رو به بیرون است و در جهتی که می خواهید افزایش یابد، ایجاد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The sun was slanting in through the windows and heating the place up.
[ترجمه گوگل]خورشید از پنجره‌ها به داخل می‌رفت و محل را گرم می‌کرد
[ترجمه ترگمان]خورشید از میان پنجره ها عبور می کرد و جایش را گرم می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A frown ran in a slanting direction between his eyebrows and half way up his forehead.
[ترجمه گوگل]اخمی به سمتی اریب بین ابروهایش دوید و تا نیمه پیشانی‌اش بالا رفت
[ترجمه ترگمان]اخمی از مسیری مورب بین ابروهایش و نیمه راه بالا رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Its runways made a distinctive pattern, a slanting cross, as if some one had slammed a rubber stamp on the scruffy countryside.
[ترجمه گوگل]باندهای آن یک الگوی متمایز ایجاد می‌کردند، یک صلیب مایل، گویی کسی مهر لاستیکی را به حومه شهر کوبیده است
[ترجمه ترگمان]این Its یک طرح مشخص بود، یک صلیب مورب، مثل این که کسی مهر لاستیکی را بر روی زمین بی scruffy کوبیده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Sunlight came into the room, slanting across the boards in languid diamonds.
[ترجمه گوگل]نور خورشید به داخل اتاق آمد و به صورت مایل به تخته‌ها در الماس‌های ضخیم کشیده شد
[ترجمه ترگمان]نور خورشید به اتاق وارد شد، که به طور مورب از روی تخته های آن پایین می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : slant
✅️ اسم ( noun ) : slant
✅️ صفت ( adjective ) : slanted / slanting / slanty
✅️ قید ( adverb ) : slantingly
Slanting contracting triangle مثلث انقباضی افقی
کج
اُریب
مُورب
شیبدار
مایل

بپرس