معنی: اصطلاح عامیانه، بزبان عامیانه، بزبان یا لهجه مخصوص، واژه عامیانه و غیر ادبیمعانی دیگر: واژه ی دشنام مانند یا زننده به کار بردن، بد دهانی کردن، فحاشی کردن، (در اصل) زبان زرگری (به ویژه زبان تبهکاران و ولگردان)، زبان لات ها، زبان لاتی، لوترا، (زبان) خودمانی (در این فرهنگ واژه های slang با واژه ی ((خودمانی)) و واژه های colloquial با واژه ی ((عامیانه)) مشخص شده اند)، رجوع شود به: argot، واژه ی خودمانی به کار بردن، (قدیمی) زمان گذشته ی: sling
• (1)تعریف: words or phrases used in very informal speech that are typically more vivid, exaggerated, humorous, metaphorical, and short-lived than the standard vocabulary and usage.
• (2)تعریف: language that is peculiar to a particular group, such as a subculture, an occupational group, or the participants and fans of a sport; jargon. • مشابه: argot, cant, idiom
جمله های نمونه
1. don't use slang expressions in front of strangers
جلو غریبه ها اصطلاحات خودمانی به کار نبر.
2. 'Chicken' is slang for someone who isn't very brave.
[ترجمه ح.عسگری] واژه " جوجه ( بچه ترسو ) "یک اصطلاح عامیانه برای کسی است که خیلی شجاع ( دلیر ) نیست.
|
[ترجمه محمد] همون "جوجه"خودمون بیشتر بهش میخوره یعنی کسی که تجربه کمی داره و ترسو است مرغ دراینجا فکر کنم دزست نیست.
|
[ترجمه گوگل]"مرغ" برای کسی که خیلی شجاع نیست عامیانه است [ترجمه ترگمان]مرغ برای کسی که خیلی شجاع نیست، آرگو است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. 'The nick' is a slang term for 'prison'.
[ترجمه گوگل]«نیک» یک اصطلاح عامیانه برای «زندان» است [ترجمه ترگمان]نیک یک اصطلاح عامیانه برای زندان است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He notices some slang that was headlined in the newspapers recently.
[ترجمه گوگل]او متوجه برخی عبارات عامیانه می شود که اخیراً در روزنامه ها تیتر شده است [ترجمه ترگمان]او به یک سری اصطلاحات عامیانه اشاره کرد که اخیرا در روزنامه ها خوانده شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. "Ruby Murray" is rhyming slang for "curry".
[ترجمه امیر] رابی موری هم قافیه عامیانه ی ادویه کاری ست
|
[ترجمه گوگل]"روبی موری" قافیه ای است برای "کاری" [ترجمه ترگمان]\"روبی موری\" یک اصطلاح عامیانه برای \"کاری کاری\" است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. "Old man" is a slang term for "father".
[ترجمه گوگل]«پیرمرد» اصطلاحی عامیانه برای «پدر» است [ترجمه ترگمان]\"پیرمرد\" یک اصطلاح عامیانه برای \"پدر\" است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. language and slang is hard to define.
[ترجمه گوگل]تعریف زبان و عامیانه سخت است [ترجمه ترگمان]زبان و اصطلاحات عامیانه برایم سخت است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The phrase is labelled as slang in the dictionary.
[ترجمه گوگل]این عبارت در فرهنگ لغت به عنوان عامیانه برچسب گذاری شده است [ترجمه ترگمان]این عبارت به اصطلاح عامیانه در فرهنگ لغت برچسب زده می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The manual is full of the jargon and slang of self-improvement courses.
[ترجمه گوگل]راهنما پر از اصطلاحات و اصطلاحات عامیانه دوره های خودسازی است [ترجمه ترگمان]مقررات پر از اصطلاحات jargon و آرگو است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. In Cockney rhyming slang, you say 'apples and pears' to mean 'stairs'.
[ترجمه مصطفی مرتجی] در گویش لندنی عامیانه قافیه دار شما میگویید، سیب و گلابی ، به معنی پله ها
|
[ترجمه گوگل]در زبان عامیانه قافیه کاکنی، شما می گویید «سیب و گلابی» به معنای «پله» [ترجمه ترگمان]از اصطلاحات عامیانه، تو می گویی سیب و گلابی به منظور پایین آمدن از پلکان است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Ours is slang for a police cell.
[ترجمه مصطفی مرتجی] ، مال ما، یک اصطلاح عامیانه برای سلول پلیس است
|
[ترجمه مصطفی مرتجی] , ours , یک اصطلاح عامیانه برای بزداشتگاه پلیس است
|
[ترجمه گوگل]مال ما عامیانه سلول پلیس است [ترجمه ترگمان]مال ما آرگو است برای یک سلول پلیس [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. These are stuffed full of technical slang about the plane your flying and the sort of weapons it uses.
[ترجمه گوگل]اینها مملو از کلمات عامیانه فنی در مورد هواپیمایی است که شما در حال پرواز است و نوع سلاح هایی که استفاده می کند [ترجمه ترگمان]این ها پر از اصطلاحات فنی فنی هستند در مورد پرواز هواپیما و این نوع اسلحه هایی که استفاده می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The slang term square might convey an impression which includes the suit, crew-cut and tie.
[ترجمه گوگل]اصطلاح عامیانه مربع ممکن است تصوری را بیان کند که شامل کت و شلوار، برش خدمه و کراوات است [ترجمه ترگمان]مربع اصطلاح عامیانه ممکن است احساسی را منتقل کند که شامل کت، خدمه، و کروات است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Often current slang and colloquialisms make up the bulk of such people's language.
[ترجمه گوگل]غالباً عامیانه و محاوره های رایج بخش عمده ای از زبان چنین افرادی را تشکیل می دهند [ترجمه ترگمان]اغلب آرگو جاری می شود و colloquialisms را به زبان می آورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
اصطلاح عامیانه (اسم)
slang
بزبان عامیانه (اسم)
slang
بزبان یا لهجه مخصوص (اسم)
slang
واژه عامیانه و غیر ادبی (اسم)
slang
تخصصی
[برق و الکترونیک] amateur,ham-آماتور، غیر حرفه ای، ناشی شخصی که دارای اجازه ی نامه ی معتبر از مراکز رسمی به منظور راه اندازی یک ایستگاه رادیویی غیر انتفاعی برای مقاصد خدماتی و تفریحی است .
انگلیسی به انگلیسی
• informal words or phrases, colloquial language; language peculiar to a particular group or class, jargon use slang; rudely attack; abuse with words words, expressions, and meanings which are very informal are referred to as slang. uncount noun here but can also be used as an attributive adjective. e.g. ...greenback, a slang term for a dollar bill.
پیشنهاد کاربران
۱. زبان لاتی ۲. زبان عامیانه ۳. لوتَر ۴. فحش دادن. بد و بیراه گفتن مثال: grass is slang for marijuana علف/گراس {در} زبان عامیانه برای ماریجوانا {بکار می رود}
very informal language that is usually spoken rather than written, used especially by particular groups of people "Chicken" is slang for someone who isn't very brave.
dog - English ( n. ) illiterate, ungrammatical English; slang
زَبام = زبانِ عام زبونِگون = زبان همگان
خودمانی
در اصلاح
۱ - حرف های کوچه بازاری حرف هایی که معمولا با دوستان نزدیک زده میشود