slanderer

/ˈslɑːndərər//ˈslɑːndərə/

معنی: مفتری
معانی دیگر: مفتری

جمله های نمونه

1. He was incensed against the slanderer.
[ترجمه گوگل]او بر تهمت زن خشمگین شد
[ترجمه ترگمان]او در مقابل slanderer خشمگین شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Desdemona. O, fie upon thee, slanderer!
[ترجمه گوگل]دزدمونا ای بر تو ای تهمت زن!
[ترجمه ترگمان]دزد مونا ای کافر، لعنت بر تو!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He demanded an apology from the slanderer .
[ترجمه گوگل]او خواستار عذرخواهی از تهمت زن شد
[ترجمه ترگمان]از the معذرت خواست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A perverse man spreads strife, And a slanderer separates intimate friends.
[ترجمه گوگل]مرد منحرف نزاع می کند و تهمت زن دوستان صمیمی را از هم جدا می کند
[ترجمه ترگمان]یک مرد شرور جنگ را باز می کند، و a دوستان صمیمی را از هم جدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The slanderer cannot substantiate his tale.
[ترجمه گوگل]تهمت زن نمی تواند داستان خود را ثابت کند
[ترجمه ترگمان]The نمی تواند داستان خود را اثبات کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Let everyone be on guard against his neighbor, And do not trust any brother; Because every brother deals craftily, And every neighbor goes about as a slanderer.
[ترجمه گوگل]هرکس مراقب همسایه خود باشد و به هیچ برادری اعتماد مکن زیرا هر برادری حیله گری می کند و هر همسایه ای تهمت می زند
[ترجمه ترگمان]بگذار همه در مقابل همنوعان خود نگهبانی بدهند و به هیچ برادر اعتماد نداشته باشند؛ چون هر برادر با احتیاط معامله می کند و هر همسایه ای مثل a می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Armed with facts and figures, he had little difficulty in talking the slanderer down.
[ترجمه گوگل]او که به حقایق و ارقام مسلح شده بود، در سخن گفتن با تهمت زن مشکل کمی داشت
[ترجمه ترگمان]پس از آن که به حقایق و ارقام تکیه کرد، به زحمت در زدن the به مشکل برخورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Do not be a scandal-monger. Still less pass for one, for that means to be considered a slanderer.
[ترجمه گوگل]رسوایی ساز نباش با این حال کمتر برای یکی پاس می شود، زیرا این به معنای تهمت زن محسوب می شود
[ترجمه ترگمان]فضول نباش! اما برای این کار فقط مفت است که مفت و مفت به عنوان مفت ری به حساب آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مفتری (اسم)
calumniator, slanderer, traducer

تخصصی

[حقوق] مفتری

انگلیسی به انگلیسی

• one who makes false and injurious statements about another, one who slanders, one who defames, one who maligns

پیشنهاد کاربران

بپرس