slamming

پیشنهاد کاربران

اسم و شکل فعلی
🔹 معادل فارسی:
کوبیدن / ضربه زدن / انتقاد شدید / بستن محکم / حمله لفظی
در زبان محاوره ای: در رو کوبیدن، له کردن، زدن، تخریب کردن
🔹 مترادف ها:
bang / pound / strike / criticize / attack / denounce
...
[مشاهده متن کامل]

🔹 مثال ها:
She marched out, slamming the door behind her.
با عصبانیت بیرون رفت و در رو محکم کوبید.
The film got quite a slamming from the media
. رسانه ها حسابی فیلم رو کوبیدن.
He slammed the book on the table to get attention.
کتاب رو محکم کوبید روی میز تا توجه جلب کنه.

slamming ( حمل‏ونقل هوایی )
واژه مصوب: کوب نشست
تعریف: برخورد چرخ های جلو یا عقب ارابۀ فرود شاسی دار با زمین با سرعت عمودی بیشتر از سرعت هواپیما، به دلیل سرعت افزودۀ ناشی از چرخش تیرک شاسی ( bogie )
بسته شدن محکم درب ک با صدای بلندی همراه است
اگر به شخص اطلاق بشه میشه کوبیدن اون شخص
بسته شدن