5. he considered himself the natural heir of the slain dictator
او خود را جانشین طبیعی دیکتاتور مقتول می دانست.
6. Where the deer is slain, some of her blood will lie.
[ترجمه فرامرز ستاریان] هر جا گوزنی کشته شود ( یا کشته شده باشد ) مقداری از خونش هم جریان خواهد داشت ( یا: وجود خواهد داشت )
|
[ترجمه گوگل]جایی که آهو کشته می شود، مقداری از خون او نهفته است [ترجمه ترگمان]جایی که گوزن ها کشته می شوند، برخی از خون او دروغ می گویند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The city was slain by the volcanicity.
[ترجمه فرامرز ستاریان] ۱ - مردم شهر در اثرِ فورانِ آتشفشانی، کشته شدند ( یا مردم شهر، قربانیِ حادثهء آتسفشانی شدند ) ۲ - شهر در اثرِ فورانِ آتشفشانی، نابود شد.
|
[ترجمه گوگل]شهر در اثر آتشفشان کشته شد [ترجمه ترگمان]شهر توسط the کشته شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Hundreds of people gathered to mourn the slain president.
[ترجمه فرامرز ستاریان] صدها نفر از مردم برای مراسمِ عزداریِ رییس جمهورِ مقتول، گِردِ هم آمدند ( یا:جمع شدند ) .
|
[ترجمه گوگل]صدها نفر برای عزاداری رئیس جمهور کشته شده تجمع کردند [ترجمه ترگمان]صدها نفر برای عزاداری برای رئیس جمهور کشته شدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He was found slain in an alley two blocks from his apartment.
[ترجمه فرامرز ستاریان] جسدِ او ( او در حالیکه کشته شده بود ) در یک کوچه ای، دو بلوک ( مجتمع یا ساختمان ) آنطرف تر ( دورتر ) از آپارتمانش، پیدا شد.
|
[ترجمه گوگل]او را در یک کوچه در دو بلوک آپارتمانش به قتل رساندند [ترجمه ترگمان]اون توی یه خیابون دو بلوک از آپارتمانش کشته شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Edward M. . Kennedy, the younger brother of the slain president, would be his 1972 rival.
[ترجمه گوگل]ادوارد ام کندی، برادر کوچکتر رئیس جمهور مقتول، رقیب او در سال 1972 خواهد بود [ترجمه ترگمان]ادوارد ام کندی، برادر کوچک تر رئیس جمهور مقتول، رقیب سال ۱۹۷۲ او خواهد بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. If one crewman is slain then the remaining crew can just about cope without reducing the rate of fire.
[ترجمه گوگل]اگر یکی از خدمه کشته شود، خدمه باقیمانده می توانند بدون کاهش سرعت آتش با آن مقابله کنند [ترجمه ترگمان]اگر یک نفر خدمه کشته شود، خدمه باقیمانده تنها می توانند بدون کاهش میزان آتش سوزی بتوانند از عهده برآیند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Friday, 29 years after he was slain by a single rifle shot, his assassination is once again a hot topic.
[ترجمه گوگل]جمعه، 29 سال پس از کشته شدن او با یک گلوله تفنگ، ترور او بار دیگر موضوع داغ است [ترجمه ترگمان]جمعه، ۲۹ سال پس از اینکه او توسط یک تیر تفنگ به قتل رسید، ترور وی بار دیگر یک موضوع داغ است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Police believe Hansen was slain and his body dumped into a trash container.
[ترجمه گوگل]پلیس بر این باور است که هانسن کشته شده و جسد او در یک ظرف زباله ریخته شده است [ترجمه ترگمان]پلیس بر این باور است که هانسن کشته شد و جسدش به درون یک سطل زباله ریخته شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. It looked as if the Elves would be slain to a man.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که الف ها برای مردی کشته می شوند [ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که الف ها برای یک مرد کشته خواهند شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
کشته شده (صفت)
immolate, slain
مقتول (صفت)
slain
انگلیسی به انگلیسی
• kill, murder, slaughter; destroy, exterminate; overwhelm, captivate (slang) killed, murdered slain is the past participle of slay.
پیشنهاد کاربران
greatly impress or amuse ( someone ) . حال کسی را خوب کردن مثال: You slay me, you really do. ترجمه پیشنهادی: با تو حالم خوبه، واقعا خوبه.