skullcap

/ˈskʌlkæp//ˈskʌlkæp/

معنی: کلاه بره، عرقچین
معانی دیگر: فینه، شب کلاه، عرقچین، خود، فرق سر عرقچین

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a small, round, soft, brimless cap worn on the crown of the head; yarmulke.

جمله های نمونه

1.
عرقچین

2. The red-and-white skull-cap had tilted slightly.
[ترجمه گوگل]کلاهک جمجمه قرمز و سفید کمی کج شده بود
[ترجمه ترگمان]جمجمه سفید و سفید کمی کج شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The older boy, leaner and more muscular, has shorter hair and a small skull-cap which may conceal a tonsure.
[ترجمه گوگل]پسر بزرگ‌تر، لاغرتر و عضلانی‌تر، موهای کوتاه‌تر و کلاهک جمجمه کوچکی دارد که ممکن است تونسور را پنهان کند
[ترجمه ترگمان]پسر بزرگ تر، لاغرتر و more، موی کوتاه و یک کلاه لبه کوچک دارد که ممکن است موی سر خود را به سر ببرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A commando unit, wearing black jerseys, gloves and skull-caps, armed with bazookas, marched past.
[ترجمه گوگل]یک واحد کماندویی با پیراهن های مشکی، دستکش و کلاهک جمجمه ای، مسلح به بازوکا، از کنار آن عبور کرد
[ترجمه ترگمان]یک واحد کماندویی، که پیراهن سیاه، دستکش و caps سیاه پوشیده بود، با bazookas مسلح از کنارش گذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He wore his skullcap, his hiking boots, his pistol-and had his Uzi submachine gun strapped across his back.
[ترجمه گوگل]او کلاه جمجمه‌اش، چکمه‌های پیاده‌روی، تپانچه‌اش را پوشید و مسلسل یوزی‌اش را روی پشتش بسته بود
[ترجمه ترگمان]کلاهش را به تن داشت، چکمه hiking، اسلحه اش - و مسلسل دستی his را روی کمرش بسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Results The amount of baicalin in Baikal skullcap root's aqueous solution was 9 3 % of the original.
[ترجمه گوگل]نتایج: مقدار بایکالین در محلول آبی ریشه کلاهک جمجمه بایکال 93 درصد از محلول اولیه بود
[ترجمه ترگمان]نتایج مقدار of در محلول آبی (بیکل)، محلول آبی skullcap (Baikal)۹ % اصل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Results: Total flavonoids of Baical Skullcap Stem and Leaf could effectively inhibit the formation of LTB4 in polymorphonuclear leucocytes.
[ترجمه گوگل]یافته‌ها: کل فلاونوئیدهای ساقه و برگ بایکال جمجمه می‌توانند به طور موثری از تشکیل LTB4 در لکوسیت‌های پلی‌مورفونوکلئر جلوگیری کنند
[ترجمه ترگمان]نتایج: flavonoids کامل of skullcap ساقه و برگ می تواند به طور موثر شکل گیری of در polymorphonuclear leucocytes را مهار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The boy wears a skullcap and looks like someone in a painting.
[ترجمه گوگل]پسر کلاه جمجمه ای به سر دارد و شبیه کسی است که در یک نقاشی است
[ترجمه ترگمان]پسر یک کلاه skullcap می پوشد و مثل یک نفر در یک نقاشی به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Results The intervention of Baikal skullcap root could preserve the cellular vitality by 8 % ~38 %.
[ترجمه گوگل]یافته‌ها: مداخله ریشه کلاهک بایکال می‌تواند شادابی سلولی را تا 8 تا 38 درصد حفظ کند
[ترجمه ترگمان]نتایج مداخله of skullcap می تواند حیات سلولی را تا ۸ % % حفظ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. My hair is plastered into a skullcap.
[ترجمه گوگل]موهایم در کلاهک جمجمه گچ شده است
[ترجمه ترگمان] موهام مثل یه شب کلاه یونانی چسبیده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. To pick up brain activity, the skullcap is covered in electroencephalographic (EEG) electrodes.
[ترجمه گوگل]برای تشخیص فعالیت مغز، کلاهک جمجمه با الکترودهای الکتروانسفالوگرافی (EEG) پوشیده شده است
[ترجمه ترگمان]برای انتخاب فعالیت مغزی، skullcap در الکترودهای electroencephalographic (EEG)تحت پوشش قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Investigate the benefits of chamomile, valerian, kava, passionflower, skullcap, catnip, or hops.
[ترجمه گوگل]فواید بابونه، سنبل الطیب، کاوا، گل ساعتی، کلاه جمجمه، گربه سانان یا رازک را بررسی کنید
[ترجمه ترگمان]با بررسی فواید بابونه، سنبل الطیب، kava، skullcap، سلنیوم، یا رازک تحقیق کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A skullcap, especially one worn by Roman Catholic priests.
[ترجمه گوگل]کلاه جمجمه ای که کشیشان کاتولیک رومی آن را می پوشیدند
[ترجمه ترگمان]یک skullcap، به خصوص که یکی از کشیشان کاتولیک رومی به تن داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کلاه بره (اسم)
beret, skullcap

عرقچین (اسم)
skullcap, calotte

انگلیسی به انگلیسی

• small brimless cap which covers the top of the head (often worn for religious reasons); any of a number of plants in which the calyx develops into a helmet-like shape
a skullcap is a close-fitting cap worn on the top of the head by some people, for example by catholic priests and jewish men.

پیشنهاد کاربران

در گیاه شناسی به گیاه قاشقک می گویند با نام علمی Scutellaria barbata.
قسمت بالای جمجمه، کاسه ی سر

بپرس