skis

جمله های نمونه

1. they slided over snowdrifts on skis
آنها با اسکی از روی انباشته های برف رد می شدند.

انگلیسی به انگلیسی

• long narrow runners attached to the feet and used to glide on snow or water; long narrow runners attached to a vehicle to enable travel on snow or ice

پیشنهاد کاربران

اسکی کردن ⛷️
چوب دستی برای اسکی رفتن رو برف
E. g. Skis are waxed on the bottom so that they run smoothly over the snow
کف چوب اسکی ها برق انداخته می شود تا که به خوبی/نرمی روی برفها سر بخوره
چوب اسکی

اسکی کردن

اسکی کردن
چوب اسکی

بپرس