skirmisher

/ˈskɜːrmɪʃər//ˈskɜːmɪʃə/

معنی: زد و خورد کننده
معانی دیگر: زد وخوردکننده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a soldier who is part of a group stationed next to or in front of a larger battalion. Skirmishers take part in minor preliminary battles with enemy troops and serve to protect the larger body of their own troops.

جمله های نمونه

1. The musket firing between skirmishers at times was very brisk.
[ترجمه گوگل]شلیک تفنگ بین جنگنده‌ها در برخی مواقع بسیار تند بود
[ترجمه ترگمان]شلیک تفنگی که بین تیراندازی شلیک شد بسیار چابک و چابک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. These highly mobile skirmishers can be used to draw Goblin fanatics out of their units prior to a charge by more heavily armed troops.
[ترجمه گوگل]از این جنگنده های بسیار متحرک می توان برای بیرون کشیدن افراد متعصب گابلین از واحدهای خود قبل از حمله توسط نیروهای مسلح به شدت استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]این گشتی های بسیار سیار را می توان برای جذب افراد متعصب از واحدهای خود پیش از حمله به نیروهای مسلح به شدت مسلح، مورد استفاده قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The struggle with the skirmishers lasted all morning, with additional blue columns arriving on the field from time to time.
[ترجمه گوگل]مبارزه با درگیری‌ها تمام صبح به طول انجامید و هر از گاهی ستون‌های آبی اضافی به میدان می‌آمدند
[ترجمه ترگمان]مبارزه با جناح ها تمام صبح با ستون های آبی دیگری که گاه به گاه به میدان می رسید، به طول انجامید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Collect of network literature skirmisher is formed normal " a group army ", and the content with more mature mode, wider range, richer do one's best.
[ترجمه گوگل]مجموعه ای از ادبیات شبکه skirmisher عادی تشکیل شده است "یک ارتش گروه"، و محتوا با حالت بالغ تر، طیف گسترده تر، غنی تر انجام بهترین خود را
[ترجمه ترگمان]جمع آوری مجدد متون مربوط به شبکه بصورت نرمال \"یک ارتش گروهی\" شکل می گیرد، و محتوای با حالت کامل تر، گستره وسیع تر، غنی تر، بهترین کار را می توان انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Skirmisher is in to fight all the time before company network sale means, individual agent releases room source information outside.
[ترجمه گوگل]Skirmisher در حال مبارزه است تا قبل از فروش شبکه شرکت، عامل فردی اطلاعات منبع اتاق را در بیرون منتشر کند
[ترجمه ترگمان]skirmisher در تمام مدت قبل از فروش شبکه شرکت در حال مبارزه است، یک عامل منفرد اطلاعات منبع فضا را در بیرون آزاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In front of the line was an expanse of woods in which Jackson placed large bodies of skirmishers.
[ترجمه گوگل]در جلوی خط جنگلی بود که جکسون بدنه های بزرگی از جنگنده ها را در آن قرار داد
[ترجمه ترگمان]در جلو صف طویلی از جنگل بود که جکسون بدن های بزرگی از skirmishers را در آن نصب کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Only during the night. . . the picket lines being close together, the firing of the skirmishers caused frequent alarms.
[ترجمه گوگل]فقط در طول شب نزدیک بودن خطوط پیکت به هم، شلیک جنگنده ها باعث زنگ خطرهای مکرر می شد
[ترجمه ترگمان]فقط در طول شب، خطوط دفاعی که با هم نزدیک می شدند، شلیک توپخانه دشمن را به خطر می انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In this case, it is set to which means Elite Skirmisher(s).
[ترجمه گوگل]در این مورد، آن را به معنای نخبگان Skirmisher (ها) تنظیم می کند
[ترجمه ترگمان]در این حالت، مشخص می شود که آن به معنای skirmisher ویژه (های)است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Troop selections: Light - medium infantry, assault infantry, pikemen, bowmen, light - medium melee and skirmisher cavalry.
[ترجمه گوگل]انتخاب نیروها: پیاده نظام سبک - متوسط، پیاده نظام تهاجمی، پیکمن، کمانان، سبک - متوسط ​​غوغا و سواره نظام درگیری
[ترجمه ترگمان]سرباز هنگ سوار، سرباز پیاده، سرباز پیاده، کمانداران، کمانداران، مبارزه با جنگ، مبارزه با نیروی متوسط و سوار نظام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In this case, it is set to which means Skirmisher(s).
[ترجمه گوگل]در این حالت، به معنای Skirmisher (ها) تنظیم می شود
[ترجمه ترگمان]در این حالت، آن به معنی skirmisher (s)است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In this case, it is set to which means Skirmisher.
[ترجمه گوگل]در این حالت به معنی Skirmisher تنظیم می شود
[ترجمه ترگمان]در این مورد، آن به معنی skirmisher است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. During the American Civil War, the common term used in the United States for much the same function was " skirmisher . "
[ترجمه گوگل]در طول جنگ داخلی آمریکا، اصطلاح رایجی که در ایالات متحده برای تقریباً همان عملکرد مورد استفاده قرار می‌گرفت «Skirmisher» بود
[ترجمه ترگمان]در طول جنگ داخلی آمریکا، اصطلاح رایج در ایالات متحده برای عملکرد مشابه \"skirmisher\" بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Troop selections: light - medium infantry, short and long range skirmishers, light - medium skirmisher and melee cavalry.
[ترجمه گوگل]گزینش نیروها: پیاده نظام سبک - متوسط، تیراندازان کوتاه و دور برد، جنگنده سبک - متوسط ​​و سواره نظام
[ترجمه ترگمان]انتخاب Troop: پیاده نظام سبک سبک، پاسداران کوتاه و کوتاه، سواره نظام سبک، medium و سواره نظام melee
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In this case, it is set to which means Elite Skirmisher.
[ترجمه گوگل]در این حالت به معنای Elite Skirmisher تنظیم می شود
[ترجمه ترگمان]در این مورد، مشخص شده است که آن به معنای skirmisher ویژه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زد و خورد کننده (اسم)
skirmisher

انگلیسی به انگلیسی

• quarreler, arguer, squabbler; soldier who has been involved in a skirmish

پیشنهاد کاربران

بپرس