فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )حالات: skirls, skirling, skirled
• : تعریف: to produce shrill piercing tones, as of a bagpipe.
اسم ( noun )
• : تعریف: a shrill piercing sound, as of a bagpipe.
جمله های نمونه
1. I heard somebody skirling.
[ترجمه گوگل]من شنیدم که کسی در حال چرخش است [ترجمه ترگمان] من صدای یه نفر رو شنیدم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I shall never forget hearing the skirl of Bill Millin's pipes.
[ترجمه گوگل]من هرگز شنیدن قلاب لوله های بیل میلین را فراموش نمی کنم [ترجمه ترگمان]هرگز فراموش نخواهم کرد که صدای زمزمه های بیل Millin را بشنوم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The demotic poetry of Robert Burns or the skirl of bagpipes at Highland gatherings are easily appreciated by immigrants.
[ترجمه گوگل]اشعار دموتیک رابرت برنز یا قلاب های بابا در مجالس هایلند به راحتی توسط مهاجران قدردانی می شود [ترجمه ترگمان]شعر demotic روبرت برنز یا the نی انبان در اجتماعات Highland به راحتی توسط مهاجران مورد تقدیر قرار می گیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He found it amazing that he should feel a skirl of pride at the sight of her belly.
[ترجمه گوگل]او شگفتانگیز یافت که با دیدن شکم او غرور و غرور را احساس میکرد [ترجمه ترگمان]به نظرش شگفت انگیز آمد که از دیدن شکمش احساس غرور می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Army bagpipers are to be forced to wear earplugs - because health and safety officers fear the skirl damages hearing.
[ترجمه گوگل]کولهبازان ارتش باید مجبور به پوشیدن گوشگیر شوند - زیرا افسران بهداشت و ایمنی میترسند که اسکیل به شنوایی آسیب برساند [ترجمه ترگمان]سربازان ارتش مجبور به پوشیدن لباس های ضد آفتاب هستند، زیرا ماموران بهداشتی و امنیتی از شنیدن گزارش خسارات سنگین هراس دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید