skipper

/ˈskɪpər//ˈskɪpə/

معنی: رهبر، کاپیتان، فرمانده یا خلبان هواپیما، ناخدای کشتی، فرمانده کشتی بازگانی، جست و خیزکننده
معانی دیگر: (شخص یا چیز) جهنده، خیزان، ورجه، رجوع شود به: saury، (جانور شناسی) پروانه ی جهنده (تیره ی hesperiidae)، (به ویژه کشتی کوچک و قایق) ناخدا، سردسته، مدیر، فرمانده دسته نظامی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the master or captain, esp. of a ship.
مشابه: master, pilot
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: skippers, skippering, skippered
• : تعریف: to serve as master or captain of.
مشابه: captain
اسم ( noun )
(1) تعریف: one that skips.

(2) تعریف: any of various insects that skip or dart, esp. certain flying insects closely related to butterflies.

جمله های نمونه

1. The skipper notified the coastguard of the tragedy.
[ترجمه گوگل]کاپیتان گارد ساحلی را از این فاجعه مطلع کرد
[ترجمه ترگمان]کاپیتان به نگهبان ساحلی این فاجعه اطلاع داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It is in a storm that a capable skipper distinguishes himself.
[ترجمه گوگل]در یک طوفان است که یک کاپیتان توانا خود را متمایز می کند
[ترجمه ترگمان]در توفانی است که یک کاپیتان توانا خود را متمایز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. John is skipper of the cricket team this year.
[ترجمه گوگل]جان امسال کاپیتان تیم کریکت است
[ترجمه ترگمان]جان امسال کاپیتان تیم کریکت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The England skipper is haunted by a run of low scores.
[ترجمه گوگل]کاپیتان تیم ملی انگلیس توسط یک سری امتیازات کم تسخیر شده است
[ترجمه ترگمان]در انگلستان، کاپیتان انگلستان با اختلاف زیادی گرفتار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I had to pass the signals to the skipper.
[ترجمه گوگل]باید سیگنال ها را به کاپیتان می دادم
[ترجمه ترگمان]من باید این علائم رو به ناخدا می دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The England skipper is confident.
[ترجمه گوگل]کاپیتان تیم ملی انگلیس اعتماد به نفس دارد
[ترجمه ترگمان]کاپیتان انگلستان مطمئن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was not a fit companion for their skipper that particular morning.
[ترجمه گوگل]او در آن صبح خاص، همراه مناسبی برای کاپیتان آنها نبود
[ترجمه ترگمان]آن روز صبح روز به روز رفیق مناسبی برای skipper نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Chops, our de facto Kiwi skipper and engineer, makes another valiant attempt to get it going with the starter cord.
[ترجمه گوگل]Chops، کاپیتان و مهندس واقعی کیوی ما، تلاش شجاعانه دیگری برای راه اندازی آن با سیم استارت انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]رستوران Chops، کاپیتان و مهندس غیر مجاز ما، یک تلاش شجاعانه دیگر برای رسیدن به سیم شروع به کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. As a yacht delivery skipper he had to be a damn good sailor.
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک کاپیتان تحویل قایق بادبانی باید ملوان خوبی باشد
[ترجمه ترگمان]، به عنوان یک ناخدای کشتی تفریحی اون باید یه ملوان خیلی خوب باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Skipper Shane Cooper and full-back Lyon combined down the left flank to put Ropati over for a second-minute try.
[ترجمه گوگل]کاپیتان شین کوپر و مدافع کناری لیون از جناح چپ ترکیب کردند تا روپاتی را برای یک دقیقه دوم تلاش کنند
[ترجمه ترگمان]دو لیون از طرف چپ، دو لیون را به سمت چپ هل داده بود تا برای یک دقیقه تلاش کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. After three weeks out in the field Skipper looked like an overgrown teddy bear.
[ترجمه گوگل]پس از سه هفته بیرون از زمین، کاپیتان شبیه یک خرس عروسکی بیش از حد رشد شده بود
[ترجمه ترگمان]بعد از سه هفته در میدان ناخدا، شبیه یک خرس عروسکی بزرگ به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Hackett judged that City skipper Keith Curle's tackle on Wise was head-high.
[ترجمه گوگل]هکت قضاوت کرد که تکل کیت کورل، کاپیتان سیتی روی وایز سر به فلک کشیده بود
[ترجمه ترگمان]Hackett اظهار داشت که تکل او در شهر (کیث Curle)بر روی خردمندان به اوج خود رسیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The skipper is legally responsible for your safety and has the final say over where you go.
[ترجمه گوگل]کاپیتان از نظر قانونی مسئول ایمنی شماست و در مورد جایی که میروید حرف آخر را میزند
[ترجمه ترگمان]کاپیتان به طور قانونی مسئول امنیت شما است و آخرین جمله را در مورد اینکه کجا می روید دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Skipper poses with his first ever rosette.
[ترجمه گوگل]کاپیتان با اولین روزت خود ژست می گیرد
[ترجمه ترگمان]ناخدا ون که با اولین گل همیشه گل به جا می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رهبر (اسم)
head, pilot, leader, guide, bellwether, rector, premier, premiere, steerer, fuehrer, fuhrer, skipper

کاپیتان (اسم)
skipper

فرمانده یا خلبان هواپیما (اسم)
skipper

ناخدای کشتی (اسم)
skipper

فرمانده کشتی بازگانی (اسم)
skipper

جست و خیز کننده (اسم)
skipper

انگلیسی به انگلیسی

• person or thing that skips; captain of a ship; team captain, leader of a team, team manager
the skipper of a ship or a boat is its captain; an informal word.
in sport, the captain of a team is sometimes referred to as the skipper; an informal word.
if someone skippers a boat or a team, they are in charge of taking the decisions about how it is run and give instructions to the other members of the crew or team; an informal word.

پیشنهاد کاربران

1. ( کشتی کوچک یا قایق ) کاپیتان 2. ( تیم ) کاپیتان 3. کاپیتان ( تیم یا قایق ) بودن
مثال:
the skipper gave the order to abandon ship
کاپیتان دستور داد که کشتی را ترک کنند.
This term is often used in informal settings to refer to a manager or someone who is in charge. It can be used to describe someone who leads a team or takes responsibility for a group of people.
این اصطلاح اغلب در محیط های غیررسمی برای اشاره به یک مدیر یا شخصی که مسئول است استفاده می شود. می توان از آن برای توصیف فردی که یک تیم را رهبری می کند یا مسئولیت گروهی از افراد را بر عهده می گیرد استفاده کرد.
...
[مشاهده متن کامل]

Let’s assign John as the skipper since he has good leadership skills.
Have you talked to the skipper about the new project deadline?

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-manager/
در هتلداری به معنی مسافرنما، شخصی که پول اتاق را ندارد یا با هدفی غیر از اقامت موقت و استراحت، به هتل یا متل می آید.
کاپتان قایق یا کشتی کوچک
skipper ( گردشگری و جهانگردی )
واژه مصوب: اتاق مهمان گریخته
تعریف: اتاقی که مهمان آن، بدون پرداخت صورت حساب، مهمانخانه را ترک کرده است |||متـ . مهمان گریخته
کشتی یا قایق کوچک

بپرس