صفت ( adjective )• : تعریف: fitting very closely to the body.- a skintight dress [ترجمه گوگل] یک لباس تنگ [ترجمه ترگمان] لباس تنگ پوشیده بود [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
{لباس} چسبان. تنگ مثال:She was wearing a skintight dress. او یک لباس چسبان و تنگ پوشیده بود.اندامیچسبیده+ عکس و لینک