skinned


skinned _
پسوند: - پوست، چرده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: having the skin removed.

- a skinned deer
[ترجمه گوگل] یک آهوی پوست کنده
[ترجمه ترگمان] یک گوزن نر پوست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. he skinned off his overcoat
پالتو خود را کند.

2. he skinned the insulation from the wire
او روکش سیم را کند.

3. ali akbar skinned the deer
علی اکبر پوست آهو را کند.

4. the newspapers skinned him alive
روزنامه ها زنده زنده پوست او را کندند.

5. the sailor skinned up the rope
ملوان از طناب بالا رفت.

6. the big ship barely skinned through the canal
کشتی بزرگ به سختی از آبراه رد شد.

7. the child fell down and skinned his knee
کودک افتاد و پوست زانویش ورآمد.

8. ali akbar first eviscerated the deer and then skinned it
علی اکبر اول دل و روده ی آهو را درآورد و سپس پوست آن را کند.

9. She skinned him of all his money.
[ترجمه گوگل]از تمام پول هایش پوستش را کنده بود
[ترجمه ترگمان] اون از همه پول هاش متنفره …
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Keep your eyes skinned for a campsite!
[ترجمه گوگل]برای کمپینگ چشمانتان را پاک کنید!
[ترجمه ترگمان]چشم هایت را برای یک اردوگاه درست کن!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Add the tomatoes, skinned and sliced.
[ترجمه asadri] گوجه فرنگی پوست کنده و برش داده شده را اضافه کنید.
|
[ترجمه گوگل]گوجه‌فرنگی‌ها را که پوست گرفته و خلال شده اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]گوجه فرنگی، پوست و برش را اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Any amateur would be skinned alive competing against the world champion.
[ترجمه گوگل]هر آماتوری در رقابت با قهرمان جهان زنده زنده پوست کنده می شود
[ترجمه ترگمان]هر آماتور مشتاق رقابت در برابر قهرمان جهان خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Huge catfish are skinned and dressed by hand.
[ترجمه گوگل]گربه ماهی های بزرگ با دست پوست می کنند و لباس می پوشند
[ترجمه ترگمان]catfish بزرگ پوست دارند و با دست لباس می پوشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She fell and skinned her knee.
[ترجمه گوگل]افتاد و پوست زانویش را کند
[ترجمه ترگمان]او به زمین افتاد و زانو زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. You'll need four ripe tomatoes, skinned and chopped.
[ترجمه گوگل]شما به چهار گوجه فرنگی رسیده، پوست گرفته و خرد شده نیاز دارید
[ترجمه ترگمان]شما به چهار گوجه رسیده احتیاج خواهید داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The lake has skinned over.
[ترجمه گوگل]دریاچه پوست کنده شده است
[ترجمه ترگمان]دریاچه کاملا تیره و تار شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• having skin of a particular type (i.e. dark-skinned)
you can use -skinned with other adjectives to indicate that someone has skin of the type that is mentioned.

پیشنهاد کاربران

پوست
خراشیده
Researchers have skinned a 53 year old woman about thirty years younger
محققان پوست زن 53 ساله رو 30 سال جوانتر کردند
God bless you
زخمی
سیب زمینی های پوست قرمز : red - skinned potatoes
پوست کندن

بپرس