skinch

پیشنهاد کاربران

الف ) به صورت فعل بیشتر در نواحی میدلندز شرقی انگلستان و همچنین نیو انگلند آمریکا با معانی زیر به کار می رود:
1. ( فعل متعدی، اکنون نادر ) محدود کردن یا منحصر کردن عرضه ( چیزی ) ، توزیع کردن یا استفاده کردن به صورت محدود؛ سهمیه اندک دادن ( به کسی )
...
[مشاهده متن کامل]

مقایسه کنید با scrimp و pinch
در برخی منابع در این معنا به صورت فعل لازم هم به کار رفته است
2. ( فعل لازم ) صرفه جو بودن، مقتصد بودن
مترادف scrimp
3. ( فعل لازم، در میدلندز و نواحی شمالی انگلستان، نادر ) به ناحق تصاحب کردن؛ تقلب کردن
ب ) به صورت حرف ندا در نواحی شمالی انگلستان و در بازی های کودکان برای نشان دادن تسلیم و سازش یا درخواست مصونیت موقت از گیر افتادن و غیره به کار می رود
مقایسه کنید با parley و pax
فرم دیگر در نواحی شمالی انگلستان: skinge
در حالت صفت به صورت skinched می آید به معنای کم، ناچیز، در مضیقه ( مترادف skimped و scanty )
ریشه شناسی: منشأ این واژه نامشخص است
منبع: Oxford English Dictionary

بپرس