skilfully


معنی: ماهرانه

جمله های نمونه

1. she has developed the plot of her novel skilfully
او داستان رمان خود را با مهارت پرداخت کرده است.

2. He parried the unwelcome question very skilfully.
[ترجمه امین] او با مهارت زیادی از پاسخ به این سؤال ناخوشایند طفره رفت.
|
[ترجمه گوگل]او این سوال ناخواسته را بسیار ماهرانه پاسخ داد
[ترجمه ترگمان]او این سوال ناخوشایند را با مهارت پاسخ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It has been skilfully renovated by the present owners.
[ترجمه گوگل]توسط مالکان فعلی به طرز ماهرانه ای بازسازی شده است
[ترجمه ترگمان]صاحبان فعلی ماهرانه آن را تعمیر کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Minister was her usual evasive self, skilfully dodging reporters' questions about her possible resignation.
[ترجمه گوگل]وزیر همیشه گریزان بود و به طرز ماهرانه ای از سوالات خبرنگاران در مورد استعفای احتمالی خود طفره می رفت
[ترجمه ترگمان]جناب وزیر به طور معمول طفره آمیز همیشگی خود را با طفره رفتن از پرسش های خبرنگاران در مورد استعفای احتمالی او پنهان کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She handled a difficult argument skilfully.
[ترجمه گوگل]او یک بحث دشوار را ماهرانه اداره کرد
[ترجمه ترگمان]با مهارت بحث دشواری را حل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She had used make-up skilfully to mask the bruise.
[ترجمه گوگل]او به طرز ماهرانه ای از آرایش برای پوشاندن کبودی استفاده کرده بود
[ترجمه ترگمان]او با مهارت از آن استفاده کرده بود تا کبودی را بپوشاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He steered by that question skilfully.
[ترجمه گوگل]او به طرز ماهرانه ای این سوال را هدایت کرد
[ترجمه ترگمان]با این سوال ماهرانه قایق را هدایت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She steered the car skilfully through the narrow streets.
[ترجمه گوگل]او ماشین را با مهارت در خیابان های باریک هدایت کرد
[ترجمه ترگمان]با مهارت اتومبیل را با مهارت در خیابان های تنگ هدایت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The author skilfully draws together the different threads of the plot.
[ترجمه گوگل]نویسنده به طرز ماهرانه ای رشته های مختلف طرح را کنار هم می کشد
[ترجمه ترگمان]نویسنده ماهرانه نخ ها را با دقت به هم نزدیک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He fielded some awkward questions very skilfully.
[ترجمه گوگل]او چند سوال ناخوشایند را بسیار ماهرانه مطرح کرد
[ترجمه ترگمان]او چند تا سوال های ناشیانه را با مهارت انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He has riffled the cards skilfully.
[ترجمه گوگل]او به طرز ماهرانه ای کارت ها را به هم زده است
[ترجمه ترگمان]با مهارت کارت ها را ورق می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Hall skilfully weaves the historical research into a gripping narrative.
[ترجمه گوگل]هال به طرز ماهرانه ای تحقیقات تاریخی را در یک روایت جذاب می بافد
[ترجمه ترگمان]تالار با مهارت، پژوهش تاریخی را در یک روایت به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He paced his game skilfully.
[ترجمه گوگل]او بازی خود را با مهارت پیش می‌برد
[ترجمه ترگمان]با مهارت بازی را آغاز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She had used make-up skilfully to mask her bruise, and with the subdued stage light it was scarcely visible.
[ترجمه گوگل]او به طرز ماهرانه ای از آرایش استفاده کرده بود تا کبودی خود را بپوشاند، و با نور کم صحنه به ندرت دیده می شد
[ترجمه ترگمان]با مهارت او را از جا بلند کرده بود تا bruise را بپوشاند، و با نور ضعیف نور ضعیفی که به زحمت دیده می شد، به زحمت دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Skilfully planned for most of the year it is full of colour.
[ترجمه گوگل]به طرز ماهرانه ای برای بیشتر سال برنامه ریزی شده پر از رنگ است
[ترجمه ترگمان]skilfully که برای بیشتر سال برنامه ریزی شده بود، پر از رنگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ماهرانه (قید)
workmanly, artfully, subtly, skilfully, masterly, dexterously

انگلیسی به انگلیسی

• (british) with skill, proficiently, adeptly expertly masterfully

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : skill
✅️ صفت ( adjective ) : skilled / skillful
✅️ قید ( adverb ) : skillfully

بپرس