skilful

/ˈskɪlfəl//ˈskɪlfəl/

معنی: ماهر، مدبر
معانی دیگر: رجوع شود به: skillful، استاد، با مهارت، استادانه، ماهرانه

جمله های نمونه

1. He is widely regarded as Hungary's most skilful politician.
[ترجمه گوگل]او به طور گسترده به عنوان ماهرترین سیاستمدار مجارستان شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]او به عنوان most سیاست مدار مجارستان شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Her skilful fingers spun the wool out to a fine thread.
[ترجمه گوگل]انگشتان ماهرانه او پشم را به نخ ریز میریختند
[ترجمه ترگمان]انگشتان ماهرانه او نخ را به یک رشته نخ نخ قلاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. After a few years, he became very skilful at drawing.
[ترجمه گوگل]پس از چند سال در طراحی بسیار ماهر شد
[ترجمه ترگمان]بعد از چند سال، او در نقاشی ماهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She gave a characteristically skilful performance.
[ترجمه گوگل]او عملکرد ماهرانه ای را ارائه داد
[ترجمه ترگمان]او به نحو ماهرانه یک عملکرد عالی اجرا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A skilful politician can always reverse any defeats.
[ترجمه گوگل]یک سیاستمدار ماهر همیشه می تواند هر شکستی را جبران کند
[ترجمه ترگمان]یک سیاست مدار ماهر می تواند هر گونه شکست را معکوس کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. That is a skilful operation.
[ترجمه گوگل]این یک عملیات ماهرانه است
[ترجمه ترگمان]این عمل ماهرانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He's a skilful player with a good turn of pace.
[ترجمه گوگل]او بازیکن ماهری است که سرعت خوبی دارد
[ترجمه ترگمان]او بازیکن ماهری است با یک حرکت خوب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The skilful operation of a computer is hard to learn.
[ترجمه گوگل]یادگیری عملکرد ماهرانه یک کامپیوتر سخت است
[ترجمه ترگمان]یادگیری ماهرانه یک کامپیوتر سخت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She was a skilful speaker who knew how to work a crowd .
[ترجمه گوگل]او سخنران ماهری بود که می دانست چگونه با جمعیت کار کند
[ترجمه ترگمان]او سخنران ماهر و ماهر بود که می دانست چگونه جمعیت را اداره کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Players as skilful as this are a rare breed.
[ترجمه گوگل]بازیکنان ماهر مانند این یک نژاد کمیاب هستند
[ترجمه ترگمان]بازیکنان به اندازه این نژاده ای نایاب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A skilful ball from John put out the opposing team's batsman.
[ترجمه گوگل]توپ ماهرانه جان، ضربه زن تیم حریف را بیرون کرد
[ترجمه ترگمان]یک گلوله ماهر از جان بیرون آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Some very skilful negotiators will be needed to settle this dispute.
[ترجمه گوگل]برای حل این اختلاف به چند مذاکره کننده بسیار ماهر نیاز است
[ترجمه ترگمان]برخی از مذاکره کنندگان ماهر برای حل این مناقشه مورد نیاز خواهند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He is a skilful and effortless mechanic.
[ترجمه گوگل]او مکانیک ماهر و بی تلاشی است
[ترجمه ترگمان]او یک مکانیک ماهر و راحت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It was very skilful of you to repair my bicycle.
[ترجمه گوگل]خیلی ماهرانه بودی که دوچرخه من را تعمیر کردی
[ترجمه ترگمان]خیلی ماهرانه بود که دوچرخه مرا تعمیر کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Thanks to her skilful handling of the affair, the problem was averted.
[ترجمه گوگل]به لطف مدیریت ماهرانه او در این ماجرا، مشکل از بین رفت
[ترجمه ترگمان]با تشکر از این ماجرا، مشکل برطرف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ماهر (صفت)
capable, slick, great, handy, understanding, industrious, cunning, adept, skilled, expert, skillful, proficient, skilful, dexterous, adroit, deft, dextrous, light-footed, light-handed, ingenious, workmanlike, workmanly, natty, sciential, wieldy

مدبر (صفت)
skilful

انگلیسی به انگلیسی

• proficient, adept, skilled, expert; masterful, performed with a high degree of skill; requiring special training or skill (also skillful)
someone who is skilful at something does it very well.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : skill
✅️ صفت ( adjective ) : skilled / skillful
✅️ قید ( adverb ) : skillfully
به نظرم، با توجه به تعریف آکسفورد، معادل های زیر مناسب است:
استادکار، اوستاکار، تردست. محمدرضا ایوبی صانع
of a person ) good at doing something, especially something that needs a particular ability or special training . Ox
artful

بپرس