🔸 معادل فارسی:
بارش سبک / نم نم برف یا باران / تغییر جزئی / حرکت خفیف
در زبان محاوره ای:
یه نم نم بارون اومد، یه کم برف نشست، یه تکون کوچیک خورد
________________________________________
... [مشاهده متن کامل]
🔸 تعریف ها:
1. ** ( اقلیمی – اسم ) :**
اشاره به بارش بسیار سبک برف یا باران—نه به حدی که زمین رو بپوشونه، بلکه فقط یه لایه ی نازک یا نم نم.
مثال: There was a little skift of snow on the ground.
یه کم برف سبک روی زمین نشسته بود.
2. ** ( حرکتی – فعل ) :**
در برخی گویش ها، به معنای تغییر جزئی، جابه جایی خفیف، یا تکان کوچک.
مثال: The curtain skifted in the breeze.
پرده با نسیم یه کم تکون خورد.
3. ** ( ادبی – استعاری ) :**
در متون قدیمی یا توصیفی، �skift� می تونه برای ایجاد حس لطافت، گذرا بودن، یا تغییر ظریف استفاده بشه.
مثال: A skift of melancholy passed through her.
یه حس گذرای غم از وجودش عبور کرد.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
light snow – flurry – sprinkle – wisp – drift – shift – flicker
بارش سبک / نم نم برف یا باران / تغییر جزئی / حرکت خفیف
در زبان محاوره ای:
یه نم نم بارون اومد، یه کم برف نشست، یه تکون کوچیک خورد
________________________________________
... [مشاهده متن کامل]
🔸 تعریف ها:
1. ** ( اقلیمی – اسم ) :**
اشاره به بارش بسیار سبک برف یا باران—نه به حدی که زمین رو بپوشونه، بلکه فقط یه لایه ی نازک یا نم نم.
مثال: There was a little skift of snow on the ground.
یه کم برف سبک روی زمین نشسته بود.
2. ** ( حرکتی – فعل ) :**
در برخی گویش ها، به معنای تغییر جزئی، جابه جایی خفیف، یا تکان کوچک.
مثال: The curtain skifted in the breeze.
پرده با نسیم یه کم تکون خورد.
3. ** ( ادبی – استعاری ) :**
در متون قدیمی یا توصیفی، �skift� می تونه برای ایجاد حس لطافت، گذرا بودن، یا تغییر ظریف استفاده بشه.
مثال: A skift of melancholy passed through her.
یه حس گذرای غم از وجودش عبور کرد.
________________________________________
🔸 مترادف ها: