1. he skied a coin for heads or tailsبرای شیر یا خط سکه ای را بالا انداخت.2. she skied down the slopeدر سرازیری اسکی کرد.3. the batter skied the ballچوگان زن توپ را به هوا زد.
اصلا به این سایت مراجعه نکنید چون خیلی از معنی هارو ندارد من خودم هنوز یک سایت خوب پیدا نکردم ولی سایت های دیگه لاعقامعنی رو دارند+ عکس و لینک