skewness


کجی، یک وری بودن، اریبی، چولگی

جمله های نمونه

1. coefficient of skewness
ضریب یا همگر چولگی

تخصصی

[عمران و معماری] چولگی - مورب بودن
[صنعت] چولگى، عدم تقارن
[ریاضیات] کشیدگی، چولگی، تنافر، کجی، اریبی، چولگی، چاولگی، عدم تناظر، عدم تقارن، بی قرینگی، کجکی، بی تفاوتی
[معدن] چولگی (زمین آمار)
[آمار] چولگی
[آب و خاک] چولکی

انگلیسی به انگلیسی

• obliqueness, quality of being oblique

پیشنهاد کاربران

در آمار: چولگی
نشان دهنده ی میزان عدم تقارن توزیع احتمالی داده ها حول میانگین شان است.
معیار عدم تقارن در توزیع ( هوش مصنوعی )

بپرس