skeptic

/ˈskeptɪk//ˈskeptɪk/

معنی: پیرو فلسفه بدبینی، ادم بدبین، شک گرای، ادم شکاک در دین و عقاید مذهبی، شکاک، شکاک، مشکوک
معانی دیگر: (فلسفه - s بزرگ) پیرو مکتب شک اندیشی در یونان باستان، شک اندیش، شک پیشه، دیر باور، مردد در مورد اصول مذهب

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: one who is inclined to question or doubt assertions that are made or accepted by others.
مترادف: doubter, doubting Thomas
متضاد: believer
مشابه: unbeliever

- She was a skeptic who questioned the claims made about herbal remedies.
[ترجمه گوگل] او شکاکی بود که ادعاهای مطرح شده در مورد داروهای گیاهی را زیر سوال برد
[ترجمه ترگمان] او شکاک بود که ادعاهای مربوط به درمان های گیاهی را زیر سوال برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: one who is inclined to doubt religious claims to truth.
مترادف: doubting Thomas, unbeliever
متضاد: believer
مشابه: agnostic

(3) تعریف: one who doubts the possibility of really knowing anything, esp. a member of the ancient Greek school that adopted this view as a philosophy.
مشابه: agnostic

جمله های نمونه

1. She is a skeptic about the dangers of global warming.
[ترجمه مجید بسطامی] در خطرات گرمایش زمین او مشکوک است
|
[ترجمه گوگل]او نسبت به خطرات گرمایش جهانی بدبین است
[ترجمه ترگمان]او شکاک در مورد خطرات گرم شدن جهانی هوای کره زمین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. One such skeptic, Patrick J.
[ترجمه گوگل]یکی از این شکاکان، پاتریک جی
[ترجمه ترگمان]یکی از این افراد شکاک، پاتریک جی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. An avowed skeptic, van Loon left the Immaculate Conception and the Resurrection out of his subsequent The Story of the Bible, 192
[ترجمه گوگل]ون لون که یک شکاک آشکار بود، لقاح معصوم و رستاخیز را از کتاب بعدی خود یعنی داستان کتاب مقدس، 192 کنار گذاشت
[ترجمه ترگمان]یک شکاک برجسته، ون loon، the معصوم و رستاخیز از داستان کتاب مقدس را ترک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Glashow is a notable skeptic of superstring theory due to its lack of experimentally testable predictions.
[ترجمه گوگل]گلاشو به دلیل فقدان پیش‌بینی‌های آزمایش‌پذیر تئوری ابر ریسمان، شکاک قابل‌توجهی است
[ترجمه ترگمان]Glashow به دلیل فقدان پیش بینی تجربی قابل آزمایش تجربی، یک شکاک برجسته نظریه superstring است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. So says the skeptic. But we cannot relegate computer games to the cesspit of pop culture solely on the evidence of the current crop of games.
[ترجمه گوگل]شکاک می گوید اما ما نمی‌توانیم بازی‌های رایانه‌ای را صرفاً بر اساس شواهد موجود در بازی‌های کنونی به حفره‌ی فرهنگ پاپ تنزل دهیم
[ترجمه ترگمان]مرد شکاک می گوید: خوب اما ما نمی توانیم بازی های کامپیوتری را صرفا براساس شواهد حاصل از محصول فعلی انجام دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Bob Olson is a former private investigator and skeptic who began using his investigation skills to research psychics, mediums and the afterlife in 199
[ترجمه گوگل]باب اولسون یک محقق خصوصی سابق و شکاک است که در سال 199 شروع به استفاده از مهارت های تحقیقاتی خود برای تحقیق در مورد روان، رسانه ها و زندگی پس از مرگ کرد
[ترجمه ترگمان]\"باب اولسون\" یک بازرس خصوصی سابق و شکاک است که با استفاده از مهارت های تحقیقات خود برای تحقیق به غیب، واسطه ها و زندگی پس از مرگ ۱۹۹ نفر شروع به کار کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Skeptic after skeptic made the mistake of underrating Steve Jobs, and Mr. Isaacson records the howlers who misjudged an unrivaled career.
[ترجمه گوگل]شکاک پس از دیگری مرتکب این اشتباه شد که استیو جابز را دست کم گرفت و آقای ایزاکسون زوزه کشانی را ثبت می کند که یک حرفه بی رقیب را اشتباه ارزیابی کردند
[ترجمه ترگمان]Skeptic پس از این که شکاک اشتباه Steve Jobs را اشتباه گرفت، و Mr Isaacson، howlers را که در مورد یک شغل بی نظیر قضاوت می کردند، ثبت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He is a perspicacious skeptic who makes no claim to be able to explain the world.
[ترجمه گوگل]او یک شکاک باهوش است که هیچ ادعایی برای توضیح جهان ندارد
[ترجمه ترگمان]او مردی شکاک است که ادعا نمی کند قادر به توضیح جهان نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I'm presuming that the climate skeptic POV will be only temporary.
[ترجمه گوگل]من فرض می‌کنم که POV مشکوک به آب و هوا فقط موقتی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]من فرض می کنم که POV شکاک آب و هوا تنها موقتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. How am I going to convince this skeptic that she should attention to my research?
[ترجمه گوگل]چگونه می خواهم این شکاک را متقاعد کنم که باید به تحقیقات من توجه کند؟
[ترجمه ترگمان]چگونه می توانم این شکاک را قانع کنم که او باید به تحقیق من توجه کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I agree with the skeptic at this point : the change of calendar is an arbitrary conventionalism.
[ترجمه گوگل]من با شکاک در این نقطه موافقم: تغییر تقویم یک قراردادگرایی دلخواه است
[ترجمه ترگمان]من با این شکاک در این نقطه موافق هستم: تغییر تقویم اختیاری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The believer is not required to establish his belief, but the skeptic is required to prove his doubt.
[ترجمه گوگل]مؤمن لازم نیست عقیده خود را ثابت کند، اما شکاک باید شک خود را ثابت کند
[ترجمه ترگمان]معتقد به اثبات اعتقاد خود مورد نیاز نیست، اما شکاک لازم است که شک خود را ثابت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Also, LITvak is similar to the idea of being from Missouri in the United States; that is, a skeptic.
[ترجمه گوگل]همچنین، LITvak شبیه به ایده اهل میسوری در ایالات متحده است یعنی شکاک
[ترجمه ترگمان]همچنین، LITvak شبیه به ایده بودن از میسوری در ایالات متحده است؛ یعنی شکاک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Of course, Wellesley College graduates are exceptional women, the skeptic will say.
[ترجمه گوگل]بدگمان خواهد گفت که البته فارغ التحصیلان کالج ولزلی زنان استثنایی هستند
[ترجمه ترگمان]البته، فارغ التحصیلان کالج ولزلی زنان استثنایی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیرو فلسفه بدبینی (اسم)
sceptic, skeptic

ادم بدبین (اسم)
sceptic, skeptic

شک گرای (اسم)
skeptic

ادم شکاک در دین و عقاید مذهبی (اسم)
skeptic

شکاک (اسم)
sceptic, skeptic

شکاک (صفت)
acatalectic, sceptic, show-me, skeptic

مشکوک (صفت)
uncertain, esoteric, questionable, suspicious, doubtful, fishy, dubious, shady, dubitable, precarious, vacillatory, skeptic

انگلیسی به انگلیسی

• one who doubts, one who question the validity of claims; adherent of a school of skepticism
skeptical, doubtful, questioning the validity of claims

پیشنهاد کاربران

بدبین
Malcolm Gladwell is a prominent skeptic of the importance of social media in progressive social and political change
مالکوم گلدول یکی از بدبینان برجسته اهمیت رسانه های اجتماعی در تغییرات اجتماعی و سیاسی مترقی است.
شک اور
۱. شکاک ۲. شک اندیش. شک پیشه
مثال:
So do not be among the skeptics.
بنابراین از تردیدکنندگان و شکاکان نباش
�فَلَا تَکُنْ مِنَ الْمُمْتَرِینَ�
تلفظ صحیح: سکپتیک✅
تلفظ غلط: اسکپتیک ❌
نمیدونم چرا سختش میکنن کلماتی که با S شروع میشن رو اس میخونند بعضیا به جای س سکون
sceptic
skeptic
هردو املا صحیح است ✅
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : skeptic / skepticism
✅️ صفت ( adjective ) : skeptical
✅️ قید ( adverb ) : skeptically
او شکاکی بود که ادعاهای مطرح شده در مورد داروهای گیاهی را زیر سوال برد
پدیده جدید، سلبریتی کلاب هاوس
skeptic ( فلسفه )
واژه مصوب: شکاک
تعریف: فردی که نگرش فلسفی او مبتنی بر شکاکیت است
1. She is a skeptic about the dangers of global warming.
او در مورد خطرات گرم شدن کره زمین شکاک است.
2. One does not have to be an atheist to be a rationalist, empiricist or skeptic.
برای داشتن خردگرایی ، تجربه گرایی یا شک گرایی نیازی نیست که آتئیست ( خداناباور ) باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

3. The manual says you don't need to run this motor in, but I'm a skeptic and besides, running it in properly isn't going to hurt it.
این کتابچه راهنما می گوید شما نیازی به روشن کردن این موتور ندارید ، اما من یک فرد شکاک هستم و علاوه بر این ، اگر بخواهم آن را به درستی اجرا کنم ، صدمه ای به آن وارد نمی کند.
4. He is rather like me, a true skeptic whose passion for questioning emotionally held beliefs and outspokenness makes him many dangerous enemies.
او بیشتر شبیه من است ، یک انسان شک گرای واقعی است که علاقه اش به زیر سوال بردن عقاید و صراحت احساسی او را به دشمنان خطرناک بسیاری تبدیل کرده است.
5. The most die - hard atheist or skeptic may suddenly find God when faced with an extreme suffering or danger.
سختگیرترین آتئیست یا ادم شک گرای ممکن است ناگهان در مواجهه با یک رنج یا خطر شدید ، خدا را پیدا کند.
Skeptic ( noun ) = شکاک، شک گرایی، شک گرای، شکاک ( در دین و عقاید مذهبی )
معانی دیگر >>>> بدبین، مشکوک، دیر باور

■ Skeptic : آدم شکاک ( مشکوک نه / شکاک. یعنی کسی که زیاد سوال میپرسه و زیاد شک میکنه به چیزای پیرامونش )
■در کنارش suspect رو داریم که معنیش میشه مشکوک ( کسی که ما نسبت بهش شک داریم. مثلا کارهای عجیب غریب انجام میده و ما مشکوک میشیم بهش ) / و همینطور مظنون / و فعل هم هست : سوئ ظن و شک داشتن نسبت به کسی
...
[مشاهده متن کامل]

■ Doubtful : مشکوک - سوال بر انگیز / کسی که اعتقاد و اطمینان نداره از چیزی ( adj ) مترادف هاش Questionable - unclear - not believing
- I am still doubtful about his honesty
- هنوز هم درباره ی درستی او شک دارم.
- a doubtful character
- شخصیت غیرقابل اطمینان
- it is very doubtful that he is still alive
- اصلاً معلوم نیست هنوز زنده باشد.
■ shady : خیلی موذی و مشکوک ( adj )
■ Suspicion : سوء ظن - تردید و شک - بدگمانی ( n )
■ Suspicious : مشکوک - شک برانگیز - حاکی از بدگمانی و سوء ظن
Suspicious of someone or something یعنی مشکوک نسبت به چیزی یا کسی

شکمند، شکاور
protagonists and skeptics
به حالت متضاد دارن. اولی شخصیت مصمم اصلی دومی شخصیت شکاک
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس