skater

/ˈskeɪtər//ˈskeɪtə/

معنی: اسکیت باز
معانی دیگر: اسکیت باز

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: one who skates.

(2) تعریف: a member of the culture, profession, or social group participating in skating, esp. ice skating or skateboarding.

جمله های نمونه

1. the evolutions of a champion ice skater
حرکات موزون یک قهرمان اسکی روی یخ

2. The skater executed a perfect set of figures.
[ترجمه گوگل]اسکیت باز مجموعه ای عالی از فیگورها را اجرا کرد
[ترجمه ترگمان]اسکیت باز یک مجموعه کامل از اعداد را اجر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There was a major upset when the young skater took the gold medal.
[ترجمه گوگل]وقتی اسکیت باز جوان مدال طلا را گرفت ناراحتی بزرگی به وجود آمد
[ترجمه ترگمان]زمانی که اسکیت باز جوان مدال طلا گرفت، یک ناراحتی بزرگ وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The skater quickly recovered his balance.
[ترجمه گوگل]اسکیت باز به سرعت تعادل خود را به دست آورد
[ترجمه ترگمان]اسکیت باز به سرعت تعادل خود را بازیافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Russian skater finished her routine with a series of spins.
[ترجمه گوگل]اسکیت باز روسی روتین خود را با یک سری چرخش به پایان رساند
[ترجمه ترگمان]اسکیت باز روسی کارش را با یک سری چرخش به پایان رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The skater stumbled but at once recovered himself.
[ترجمه گوگل]اسکیت باز تلو تلو خورد اما بلافاصله خودش را به دست آورد
[ترجمه ترگمان]اسکیت باز سکندری خورد، اما بلافاصله خود را بازیافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The ice skater began to spin faster and faster.
[ترجمه گوگل]اسکیت باز روی یخ با سرعت بیشتری شروع به چرخش کرد
[ترجمه ترگمان]اسکیت باز یخ سریع تر و سریع تر شروع به چرخیدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Dutch speed skater was only 19 in 2006 when she won a gold medal in the 3000-meter race at the Turin Olympics.
[ترجمه گوگل]این اسکیت باز هلندی در سال 2006 تنها 19 سال داشت که در مسابقات 3000 متر المپیک تورین به مدال طلا دست یافت
[ترجمه ترگمان]اسکیت باز سرعتی هلندی تنها ۱۹ سال ۲۰۰۶ بود که در مسابقه ۳۰۰۰ متر در المپیک تورین مدال طلا کسب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Her early days certainly didn't foreshadow a speed skater who would donate $000 out of her own bank account to the humanitarian group Right To Play after winning gold at the 2006 Turin Olympics.
[ترجمه گوگل]روزهای اولیه او مطمئناً پیش بینی یک اسکیت باز سرعتی نبود که پس از کسب طلا در المپیک 2006 تورین، 000 دلار از حساب بانکی خود به گروه بشردوستانه Right To Play اهدا کند
[ترجمه ترگمان]روزه ای اول او قطعا اسکیت باز سرعتی را که ۰۰۰ دلار از حساب بانکی خود را به گروه بشر دوستانه برای بازی پس از کسب مدال طلا در المپیک تورین در سال ۲۰۰۶ اهدا می کرد، باز نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Another speed skater Li Jiajun won a bronze medal in men's 1500 - meter short - track race.
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از اسکیت‌بازان سرعت، لی جیاجون، در مسابقه کوتاه 1500 متر مردان مدال برنز گرفت
[ترجمه ترگمان]لی Jiajun، اسکیت باز سرعتی دیگر، در مسابقه اسکیت سرعت ۱۵۰۰ متر مردان مدال برنز کسب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Christa Luding-Rothenburger, who was also a speed skater, earned a silver medal in cycling to become the only person in history to win Winter and Summer medals in the same year.
[ترجمه گوگل]کریستا لودینگ-روتنبرگر که یک اسکیت باز سرعت نیز بود، مدال نقره دوچرخه سواری را به دست آورد تا تنها فردی در تاریخ باشد که مدال های زمستانی و تابستانی را در همان سال کسب کرده است
[ترجمه ترگمان]کریستا Luding - Rothenburger که همچنین اسکیت باز سرعتی بود، در دوچرخه سواری مدال نقره گرفت تا تنها فردی در تاریخ شود که در همان سال مدال المپیک زمستانی و تابستانی کسب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Cheek, a speed skater who competed in the 2006 Winter Olympics, had planned to go to Beijing to support Olympic athletes who are members of Team Darfur.
[ترجمه گوگل]چیک، یک اسکیت باز سرعت که در المپیک زمستانی 2006 شرکت کرد، قصد داشت برای حمایت از ورزشکاران المپیکی که اعضای تیم دارفور هستند، به پکن برود
[ترجمه ترگمان]گونه که یکی از اسکیت باز سرعتی است که در المپیک زمستانی ۲۰۰۶ به رقابت پرداخت، قصد داشت به پکن برود تا از ورزش کاران المپیک که اعضای تیم دارفور هستند حمایت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I'm with the skater boy. I said see you later boy.
[ترجمه گوگل]من با پسر اسکیت باز هستم گفتم بعدا میبینمت پسر
[ترجمه ترگمان]من با اون پسر باز skater هستم گفتم بعدا میبینمت پسر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Our speed skater was coming in last, and it was near the end of the race.
[ترجمه گوگل]اسکیت باز سرعت ما در آخرین مرحله بود و نزدیک به پایان مسابقه بود
[ترجمه ترگمان]اسکیت باز سرعت ما سرانجام به پایان رسید و نزدیک پایان مسابقه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اسکیت باز (اسم)
skater

انگلیسی به انگلیسی

• one who glides on ice with ice skates; one who glides on a hard surface with roller skates
a skater is someone who ice-skates or roller-skates, especially in races or competitions.

پیشنهاد کاربران

۱. اسکیت باز ۲. پاتیناژباز
مثال:
When the skater leaves the pack, the brawl begins.
وقتی که اسکیت باز گروه را ترک کند، جنگ و دعوا و کتک و کتک کاری شروع می شود.
Skater Dress
پیراهن ساده و کوتاهی که کمر آن تنگ است و به دامنی راحت و رها ختم می شود.
اسکیت باز
خود اسکیت هم زیر شاخه داره.
Skateboarding
Roller skating
Inline skating
Ice skating
skater ( ورزش )
واژه مصوب: چرخ سُر
تعریف: فردی که به چرخ سُری می پردازد

بپرس