sizing


آهار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a glaze or filler for porous surfaces as on paper, cloth, or plaster walls; size.

(2) تعریف: application of or preparation with such a glaze.

جمله های نمونه

1. Some US manufacturers have been sizing up the UK as a possible market for their clothes.
[ترجمه گوگل]برخی از تولیدکنندگان آمریکایی بریتانیا را به عنوان بازار احتمالی لباس های خود در نظر گرفته اند
[ترجمه ترگمان]برخی از تولید کنندگان آمریکا از بریتانیا به عنوان یک بازار ممکن برای پوشاک خود استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She knew that he was looking at her, sizing her up.
[ترجمه گوگل]او می دانست که او به او نگاه می کند و اندازه او را بزرگ می کند
[ترجمه ترگمان]می دانست که دارد به او نگاه می کند و او را برانداز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He spent the evening sizing me up intellectually.
[ترجمه گوگل]او شب را صرف اندازه گیری فکری من کرد
[ترجمه ترگمان]او تمام شب مرا با عقل و منطق برانداز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Sizing is added to make the paper less absorbent.
[ترجمه گوگل]سایز بندی اضافه می شود تا کاغذ کمتر جذب شود
[ترجمه ترگمان]Sizing اضافه می شود تا این مقاله را کم تر جاذب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Before each session, he had watched their suspect sizing up his interrogators, readying his replies in measured tones.
[ترجمه گوگل]قبل از هر جلسه، او مظنون آنها را تماشا کرده بود که بازجوهایش را اندازه می‌گرفت و پاسخ‌هایش را با صدایی سنجیده آماده می‌کرد
[ترجمه ترگمان]قبل از هر جلسه، او به برانداز کردن مظنون آن ها که بازجویان او را بررسی می کردند نگاه کرده بود و پاسخ های او را با آهنگ اندازه گیری شده آماده کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Watercolour papers undergo different sizing treatments at various stages of the papermaking process - applied internally or externally.
[ترجمه گوگل]کاغذهای آبرنگ در مراحل مختلف فرآیند کاغذسازی - به صورت داخلی یا خارجی - تحت اندازه‌گیری متفاوتی قرار می‌گیرند
[ترجمه ترگمان]مقالات watercolour در مراحل مختلف فرآیند papermaking - که به صورت داخلی یا خارجی اعمال می شوند، تحت اندازه گیری اندازه گیری مختلف قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As mentioned earlier, a paper's sizing also determines its resilience to scraping and other colour removal techniques.
[ترجمه گوگل]همانطور که قبلا ذکر شد، اندازه کاغذ نیز انعطاف پذیری آن را در برابر خراشیدن و سایر تکنیک های حذف رنگ تعیین می کند
[ترجمه ترگمان]همانطور که قبلا ذکر شد، اندازه یک مقاله همچنین انعطاف پذیری آن را برای scraping و دیگر تکنیک های حذف رنگ تعیین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I've found the sizing of the Freestyle trousers to be quite generous, which makes them a bit baggy at the waist.
[ترجمه گوگل]من اندازه شلوارهای فری استایل را کاملاً سخاوتمندانه یافته‌ام، که باعث می‌شود آن‌ها در قسمت کمر کمی گشاد باشند
[ترجمه ترگمان]من شلوار the را در نظر گرفته ام که کاملا سخاوتمند باشم، که باعث می شود آن ها کمی به کمر گشاد شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Consider the sizing Of all the factors a watercolourist must consider when selecting paper, sizing is perhaps the most critical.
[ترجمه گوگل]اندازه را در نظر بگیرید از بین تمام عواملی که یک آبرنگ باید هنگام انتخاب کاغذ در نظر بگیرد، اندازه شاید مهم ترین باشد
[ترجمه ترگمان]در نظر داشته باشید که تعیین اندازه تمامی عواملی که یک watercolourist باید هنگام انتخاب کاغذ انجام دهد، شاید مهم ترین عامل باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His stillness was that of an animal sizing up its prey, waiting for the perfect moment to make its move.
[ترجمه گوگل]سکون او مانند حیوانی بود که طعمه خود را اندازه می گرفت و منتظر لحظه مناسب برای حرکت بود
[ترجمه ترگمان]سکون و سکون او این بود که یک حیوان شکارش را زیر و رو کرد و منتظر لحظه مناسبی بود تا حرکت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Neither are they worried by sizing that implies the clothes might belong to men of more ample girth.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین نگران سایزبندی نیستند که نشان می‌دهد لباس‌ها ممکن است متعلق به مردانی با ضخامت بیشتر باشد
[ترجمه ترگمان]هیچ کدام نگران اندازه کافی نیستند که نشان دهد لباس ها ممکن است متعلق به مردانی با قطر بیشتر باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The felt is nailed to the block and sizing is applied with a brush to give the hat some stiffness.
[ترجمه گوگل]نمد به بلوک میخ می شود و با قلم مو سایز می شود تا کلاه کمی سفت شود
[ترجمه ترگمان]این احساس به بلوک و اندازه میخ شده با یک قلم مو برای دادن کمی سفتی به آن اعمال می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. My one complaint is the proportionate sizing of hip to waist - the waist is large for women's trousers.
[ترجمه گوگل]یک شکایت من اندازه متناسب باسن به کمر است - کمر برای شلوار زنانه بزرگ است
[ترجمه ترگمان]یک شکایت من، اندازه متناسب باسن تا کمر است - کمر برای شلوار زنان بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. AKD (alkyl ketene dimer) emulsions offered good sizing, but rendered very poor ink hold-out.
[ترجمه گوگل]امولسیون‌های AKD (دایمر آلکیل کتن) اندازه خوبی را ارائه می‌دهند، اما جوهر را بسیار ضعیف نگه می‌دارند
[ترجمه ترگمان]AKD (آلکیل ketene dimer)تعیین اندازه مناسب را ارایه می دهد، اما دارای جوهر بسیار ضعیف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] اندازه - ماده چسبی
[نساجی] آهار دادن - آهار زنی ( شو زنی )
[ریاضیات] تصحیح اندازه، به اندازه آری، اندازه در آری، اندازه سازی، تنظیم، دانه بندی، دسته بندی، درجه بندی
[پلیمر] تثبیت

پیشنهاد کاربران

دانه بندی
preliminary sizing of production flow rate
برآورد کردن آستانه دبی تولید
اندازه گذاری
سایز بندی
مقیاس گذاری
به طور کلی تنظیم و یا تصحیح سایز و اندازه - در نساجی یا خیاطی ( آهار ) معنی می شود
تعیین اندازه
برآورد کردن
سایز بندی
برآورد نیروی نظامی بر حسب پیش نیازهای ماموریت

بپرس