sixpence

/ˈsɪkspəns//ˈsɪkspəns/

معنی: شش پنسی، سکهنیم شیلینگی
معانی دیگر: (انگلیس - سابقا)، شش پنی، شش پنس، شش پنس، نیم شیلینگ

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: sixpence, sixpences
(1) تعریف: a coin formerly minted in England worth six pence.

(2) تعریف: the sum of six pence.

جمله های نمونه

1. Please give me six pennies for this sixpence.
[ترجمه گوگل]لطفا برای این شش پنی شش پنی به من بدهید
[ترجمه ترگمان]لطفا شش سکه برای این شش پنی به من بدهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Wages were sixpence a week within living memory.
[ترجمه گوگل]دستمزدها در حافظه زنده شش پنس در هفته بود
[ترجمه ترگمان]Wages شش پنی در یک هفته زنده مانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This one had cost him sixpence, a lot out of his ten shillings a week wages, but it was worth it.
[ترجمه گوگل]این یکی شش پنس برایش هزینه داشت، یعنی از ده شیلینگ در هفته دستمزدش، اما ارزشش را داشت
[ترجمه ترگمان]این یکی شش پنس برای او خرج کرده بود، بیش از ده شلینگ حقوق یک هفته حقوق، اما ارزشش را داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Vermouth is threepence and brandy sixpence!
[ترجمه گوگل]ورموت سه پنسی و براندی شش پنسی است!
[ترجمه ترگمان]vermouth سه پنس و براندی است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We will make them work hard for sixpence a day, Though a shilling they deserve if they had their just pay.
[ترجمه گوگل]ما آنها را وادار خواهیم کرد تا برای شش پنس در روز سخت کار کنند، اگرچه اگر حقوقشان را داشته باشند، سزاوار یک شیلینگ هستند
[ترجمه ترگمان]ما کاری می کنیم که یک روز شش پنس برای شش پنی کار کنند، هر چند که یک شیلینگ ارزش آن ها را داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You bet him sixpence he could not eat a maggot and he promptly swallowed a live one and grabbed your tanner.
[ترجمه گوگل]شرط می‌بندید شش پنی برای او شرط می‌بندید که او نمی‌توانست یک انگل را بخورد و بلافاصله یک انگل را قورت داد و دباغ‌دهنده شما را گرفت
[ترجمه ترگمان]تو شرط می بندی که من یک کرم پنیر می خورم و او به سرعت یک زندگی زنده را قورت داد و tanner را چنگ زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It costs five shillings and sixpence to go round, and you need an awful lot of those to mend two acres of roof.
[ترجمه گوگل]دور زدن پنج شیلینگ و شش پنس هزینه دارد و برای تعمیر دو جریب سقف به مقدار زیادی از آن نیاز دارید
[ترجمه ترگمان]پنج شیلینگ و شش پنی هزینه دارد تا دور شود، و شما به یک عالمه از آن احتیاج دارید که دو جریب سقف را تعمیر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Sam Fong had contributed three shillings sixpence to the cause.
[ترجمه گوگل]سام فونگ سه شیلینگ شش پنس به این امر کمک کرده بود
[ترجمه ترگمان]سم لر سه شلینگ و شش پنی را به علت آن تقسیم کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Anyway I was given sixpence, fourpence for the papers and tuppence for myself.
[ترجمه گوگل]به هر حال شش پنی به من دادند، چهار پنی برای کاغذها و توپینس برای خودم
[ترجمه ترگمان]به هر حال به من شش پنس داده بود، چهار پنس برای روزنامه ها و tuppence برای خودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You're fined sixpence for lip.
[ترجمه گوگل]شما شش پنی برای لب جریمه می شوید
[ترجمه ترگمان]شما دو پنس برای lip جریمه خواهید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In his literary creation of The Moon and Sixpence, Maugham received profound influence from Gauguin and his Tahitian pictures.
[ترجمه گوگل]موام در آفرینش ادبی خود به نام ماه و شش پنس، تأثیر عمیقی از گوگن و تصاویر تاهیتی او دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]در آفرینش ادبی ماه و sixpence، Maugham اثر عمیقی از Gauguin و تصاویر Tahitian دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Placing a silver sixpence in the bride's left shoe is a symbol of wealth.
[ترجمه گوگل]گذاشتن شش پنس نقره در کفش چپ عروس نماد ثروت است
[ترجمه ترگمان]قرار دادن یک شیلینگ نقره در کفش چپش نشانه ثروت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Seven sixpence times three . Two and nine.
[ترجمه گوگل]هفت شش پنس ضربدر سه دو و نه
[ترجمه ترگمان] هفت شلینگ - سه شلینگ - سه دو و نه تا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But size, like sentiment, can turn a sixpence.
[ترجمه گوگل]اما اندازه، مانند احساسات، می تواند شش پنس باشد
[ترجمه ترگمان]اما اندازه، مانند احساسات، می تواند یک پنی را تبدیل به شش پنی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I gave him sixpence yesterday and advised him to save it.
[ترجمه گوگل]دیروز شش پنی به او دادم و به او توصیه کردم آن را پس انداز کند
[ترجمه ترگمان]دیروز شش پنی به او دادم و به او توصیه کردم که آن را نجات دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شش پنسی (اسم)
sixpence, sixpenny

سکهنیم شیلینگی (اسم)
sixpence

انگلیسی به انگلیسی

• british coin equal to two and a half new pence (formerly equal to six pence)
a sixpence is a small silver coin which was used in britain before the decimal money system was introduced in 1971. it was worth six old pence.

پیشنهاد کاربران

بپرس