• : تعریف: an especially vulnerable person or thing; easy target.
- That skinny little boy walking all alone is a sitting duck for those bullies.
[ترجمه M.H] اون پسر لاغر مردنی تنها راه میرود میان آن قلدر ها و برایش خطر ناک است
|
[ترجمه گوگل] آن پسر کوچک لاغر که به تنهایی راه میرود، برای آن قلدرها اردک نشسته است [ترجمه ترگمان] اون پسر لاغر مردنی تنها راه میره یه اردک برای اون قلدرها هست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. Nancy knew she'd be a sitting duck when she raised the trap door.
[ترجمه M] نانسی میدونست که در خطر میوفته اگه در تله رو باز کنه
|
[ترجمه گوگل]نانسی میدانست که وقتی در تله را بالا میبرد، یک اردک نشسته خواهد بود [ترجمه ترگمان]نانسی می دانست که وقتی در تله را بلند می کند، او یک اردک نشسته خواهد بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Without the gun, I'm a sitting duck for any terrorist.
[ترجمه محمد نعمت دار] من یک طعمه برای تروریست ها هستم
|
[ترجمه گوگل]بدون اسلحه، من برای هر تروریستی اردک نشسته هستم [ترجمه ترگمان]بدون اسلحه، من برای هر تروریست، یه اردک نشستم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Without my gun, I'm a sitting duck for any terrorist.
[ترجمه گوگل]بدون اسلحه من اردک نشسته برای هر تروریستی هستم [ترجمه ترگمان]بدون اسلحه من، من برای هر تروریست، یه اردک نشستم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. This makes the whole colony a sitting duck for a man with a gun.
[ترجمه گوگل]این باعث می شود کل کلنی یک اردک نشسته برای یک مرد با تفنگ باشد [ترجمه ترگمان]این باعث میشه کل این مستعمره رو برای یه مرد با اسلحه احاطه کرده باشه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Being left in front, Morley Street looked a sitting duck approaching the line but scrambled home.
[ترجمه گوگل]خیابان مورلی که در جلو رها شده بود، به نظر اردکی نشسته بود که به خط نزدیک میشد، اما به خانه رفت [ترجمه ترگمان]در حالی که به سمت چپ و راست می رفت، خیابان Morley به یک اردک نشسته بود که به صف نزدیک می شد، اما به سوی خانه به راه افتاد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She was a sitting duck out here all by herself!
[ترجمه گوگل]او به تنهایی یک اردک نشسته بود! [ترجمه ترگمان]خودش تک و تنها اینجا نشسته بود! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The president's comments on taxes made him a sitting duck to critics.
[ترجمه گوگل]اظهارات رئیس جمهور در مورد مالیات، او را به یک اردک نشسته برای منتقدان تبدیل کرد [ترجمه ترگمان]نظرات رئیس جمهور در مورد مالیات او را تبدیل به یک اردک در حال نشستن به منتقدان کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I feel like a sitting duck for crime working the night shift at the convenience store.
[ترجمه گوگل]من احساس می کنم مثل یک اردک نشسته برای جرم و جنایت که در شیفت شب در فروشگاه رفاه کار می کند [ترجمه ترگمان]من احساس می کنم یه اردک نشسته برای کار و شیفت شب تو فروشگاه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. You're a sitting duck if you stand outside during a tornado.
[ترجمه گوگل]اگر در هنگام گردباد بیرون بایستید، یک اردک نشسته هستید [ترجمه ترگمان]اگر در حین یک گردباد در بیرون بایستید، تو یک اردک نشسته ای [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. What do you think I am A sitting duck?
[ترجمه گوگل]به نظر شما من یک اردک نشسته چیست؟ [ترجمه ترگمان]فکر می کنی من یه اردک هستم؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید! [ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The prancing horse was a sitting duck.
[ترجمه گوگل]اسب خرطومی یک اردک نشسته بود [ترجمه ترگمان]اسب prancing اردک نشسته بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Picked up by searchlights, she was a sitting duck to the enemy guns.
[ترجمه گوگل]او که توسط نورافکن ها گرفته شده بود، اردکی نشسته در برابر تفنگ های دشمن بود [ترجمه ترگمان]searchlights را روشن Picked، او یک اردک نشسته بود و به طرف توپ های دشمن می رفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The wealthy widow is a sitting duck for a confidence man.
[ترجمه گوگل]بیوه ثروتمند یک اردک نشسته برای یک مرد اعتماد به نفس است [ترجمه ترگمان] بیوه ثروتمند، مثل یه آدم بااعتماد به نفس نشسته [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Out in the open, the hunter is a sitting duck for unseen wild animals.
[ترجمه گوگل]در فضای باز، شکارچی یک اردک نشسته برای حیوانات وحشی نادیده است [ترجمه ترگمان]شکارچی در فضای باز، یک اردک نشسته برای حیوانات وحشی نامرئی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• target (hunting)
پیشنهاد کاربران
someone or something that is very easy for an enemy to shoot or attack/ “Sitting duck” is an idiomatic expression that refers to a person or thing that is vulnerable to attack or danger and has no protection against it. It is often used to describe a situation where someone or something is an easy target for criticism, ridicule, or harm. ... [مشاهده متن کامل]
کسی یا چیزی را به آسانی در معرض حمله و تیراندازی قرار دادن اصطلاحی است که به شخص یا چیزی اطلاق می شود که در برابر حمله یا خطر آسیب پذیر است و هیچ محافظتی در برابر آن ندارد. اغلب برای توصیف موقعیتی استفاده می شود که در آن شخص یا چیزی هدف آسانی برای انتقاد، تمسخر یا آسیب است. With their bullets all gone, the soldiers were sitting ducks for the enemy. He left our troops as sitting ducks and now three are dead and dozens wounded. A car without side - impact airbags is a sitting duck if it’s hit broadside by an SUV.
طعمه حاضر و آماده و بی دفاع
🔰Sitting Duck🔰 Meaning: Something or someone easily attacked or criticized Example: Considering the weakness of our offensive line this year, our quarterback is often a sitting duck 🔰sitting duck🔰 ... [مشاهده متن کامل]
noun [ C ] UK /ˌsɪt. ɪŋ ˈdʌk/ US /ˌsɪt̬. ɪŋ ˈdʌk/
someone or something that is very easy for an enemy to shoot or attack 👈🏿 With their bullets all gone, the soldiers were sitting ducks for the enemy CambridgeDictionary@ 🔰sitting duck🔰 an easy or defenseless target Merriam - WebsterDictionary@ 🔰ˌsitting ˈduck 🔰 ( also sitting target ) noun [countable] someone who is easy to attack or easy to cheat • Out in the open, the soldiers were sitting ducks for enemy fire • Being left in front, Morley Street looked a sitting duck approaching the line but scrambled home • Raskin was proceeding gingerly, aware that Macintosh was a sitting duck for cancellation • She was a sitting duck out here all by herself! • We were like sitting ducks for pickpockets in the city LongmanDictionary@ 🔵🔵🔵 "easy target" Synonyms: babe in the woods, dead duck, dead meat, easy pickings, easy victim, lamb, pushover, sinecure, soft touch, toast, vulnerable عبارت، با مفهوم فارسی: *در معرض خطر - آسیب پذیر* توضیح: - sitting duck یا اردک نشسته، اشاره به �در معرض خطر بودن� دارد. زیرا یک اردک نشسته در معرض شکار شدن قرار دارد و هدف آسانی برای شکارچیان ه - یکی از اصطلاحات آمریکایی عامیانه ست دارای معانی مثل، � در معرض خطر، آسیب پذیر، یا هدف بی دفاع جهت حمله و انتقاد � - در انگلیسی عامیانه یا کوچه بازاری مترادف دقیق sitting duck را Vulnerable to attack به معنی آسیب پذیر برای حمله معرفی می کنه . E. g This makes the whole colony a sitting duck for a man with a gun این باعث می شود کل زیستگاه یک لقمه چرب و نرم و خیلی آسیب پذیر برای آدمی با یک تفنگ/اسلحه باشد ❇️PROVERB ❇️SAYING ❇️IDIOM
a person or thing with no protection against an attack or other source of danger. مثلل مرغ پر و بال بسته بی دفاع و آسیب پذیر