sisterhood

/ˈsɪstərhʊd//ˈsɪstəhʊd/

معنی: خواهری، انجمن خیریه مذهبی نسوان
معانی دیگر: (زنانه) انجمن، گروه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the state of being a sister.

(2) تعریف: the relationship between or among sisters.

(3) تعریف: a group or organization of women, esp. of nuns or the female patrons of a church.
مشابه: convent

(4) تعریف: the unity among women, esp. in feminist causes.

جمله های نمونه

1. our sisterhood favors universal equality
انجمن ما هوادار برابری همگان است.

2. There was a degree of solidarity and sisterhood among the women.
[ترجمه گوگل]در میان زنان میزانی از همبستگی و خواهرخواندگی وجود داشت
[ترجمه ترگمان]همبستگی و sisterhood بین زنان وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It was sisterhood that made her care for me as she did.
[ترجمه گوگل]این خواهرخواندگی بود که باعث شد مثل خودش مراقب من باشد
[ترجمه ترگمان]این خواهری بود که او را به اندازه خودش به من اهمیت می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The true language of sisterhood does not speak of the pain of childbirth or the indignities of male oppression.
[ترجمه گوگل]زبان واقعی خواهری از درد زایمان یا خواری ستم مردانه صحبت نمی کند
[ترجمه ترگمان]زبان واقعی of از درد زایمان یا ظلم و ستم مردان صحبت نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He also founded a sisterhood in 1950, the Community of St Clare, near Oxford.
[ترجمه گوگل]او همچنین در سال 1950 یک خواهرخواندگی به نام جامعه سنت کلر در نزدیکی آکسفورد تأسیس کرد
[ترجمه ترگمان]او همچنین خواهری را در سال ۱۹۵۰، انجمن سنت Clare در نزدیکی آکسفورد، تاسیس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Standing together tall and proud, they sang about sisterhood, love and peace.
[ترجمه گوگل]آنها با قد بلند و سربلند در کنار هم از خواهری، عشق و صلح سرودند
[ترجمه ترگمان]آن ها که بلند و مغرور ایستاده بودند، در مورد sisterhood، عشق و صلح آواز خواندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Sisterhood, sometimes called sorority, includes the idea and experience of female bonding, and the self-affirmation and identity discovered in a women-centered vision and definition of womanhood.
[ترجمه گوگل]خواهرخواندگی، که گاه به آن سورسیتی می گویند، شامل ایده و تجربه پیوند زنانه، و خودتأیید و هویت کشف شده در بینش و تعریف زن محور از زن است
[ترجمه ترگمان]Sisterhood، گاهی اوقات sorority نامیده می شوند، شامل ایده و تجربه پیوند زنی، و خود - تایید هویت و هویت کشف شده در یک دیدگاه و تعریف زنانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. One of her sisterhood knitted beside her.
[ترجمه گوگل]یکی از خواهرانش در کنارش بافتنی بود
[ترجمه ترگمان]یکی از خواهران تارک دنیا در کنار او به بافتن مشغول بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The corruption of the Sisterhood is perhaps the worst atrocity that the surviving Rogues endure.
[ترجمه گوگل]فساد خواهری شاید بدترین جنایتی باشد که Rogues بازمانده تحمل می کنند
[ترجمه ترگمان]فساد of شاید بدترین atrocity باشد که the زنده مانده تحمل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Seib Nod was a lifelong member of the Sisterhood of the Beatific Countenance on the planet Lorrd but grew bored with their cloistered lifestyle.
[ترجمه گوگل]سیب نود یک عضو مادام العمر از خواهران چهره زیبا در سیاره لرد بود، اما از سبک زندگی محصورانه آنها خسته شد
[ترجمه ترگمان]Seib Nod یکی از اعضای مادام العمر the سیما بر روی سیاره Lorrd بود اما با سبک زندگی رهبانی آن ها ملول شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. These mothers - in a sisterhood they didn't choose - find support in one another.
[ترجمه گوگل]این مادران - در یک خواهرخواندگی که انتخاب نکرده اند - در یکدیگر حمایت می کنند
[ترجمه ترگمان]این مادران به a که انتخاب نکرده اند، از یکدیگر پشتیبانی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. One of her sisterhood lugged me squealing into life.
[ترجمه گوگل]یکی از خواهرانش مرا به سوی زندگی کشاند
[ترجمه ترگمان]یکی از خواهران او مرا به گریه انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You see, our ancient Sisterhood has fallen under a strange curse.
[ترجمه گوگل]می بینید، خواهر باستانی ما تحت لعنت عجیبی قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]می بینی، این دختر باستانی ما دچار یه نفرین عجیب شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The fifth chapter presents different sisterhood between female images in the two movies.
[ترجمه گوگل]فصل پنجم، خواهرخواندگی متفاوت بین تصاویر زنانه در دو فیلم را ارائه می کند
[ترجمه ترگمان]در بخش پنجم ارتباط خواهرانه مختلف بین تصاویر زن در دو فیلم وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خواهری (اسم)
sisterhood, sorority

انجمن خیریه مذهبی نسوان (اسم)
sisterhood

انگلیسی به انگلیسی

• relationship shared by sisters; sense of solidarity between women; religious society of women, group of women bound by religious vows

پیشنهاد کاربران

خواهرانگی/انجمن خواهری/ خواهری زنان.
به رابطه و همبستگی بین زنان اشاره دارد. انجمن خواهری حمایت، همدلی و ارتباطات مثبت بین زنان است و به خصوص در جنبش های فمینیستی و اجتماعی زیاد به کار برده می شود.
خواهری
مثال:
There was a degree of solidarity and sisterhood among the women.
یک مقداری همبستگی و {حس} خواهری بین زنها وجود داشت.
جامعه زنان
خواهر خواندگی ,
, Women are going to form a chain
a greater sisterhood than the world has ever seen
زنان زنجیره ای را خواهند ساخت، خواهر خواندگی ای نیرومند که دنیا تا کنون به خود ندیده است.
برادری
انجمن خواهری

بپرس