siphon

/ˈsaɪfən//ˈsaɪfən/

معنی: زانویی، سیفون، لوله خمیده یا شتر گلو، از لوله یا سیفون رد کردن
معانی دیگر: (با لوله یا سیفون) کشیدن، درآوردن، بیرون مکیدن، (مجازی) درکشیدن، منتقل کردن، کش رفتن، منگل، شترگلو، خرطوم آبی، ماشوره، رجوع شود به: siphon bottle، (در برخی جانوران - لوله ای که با آن آب می کشند یا بیرون می دهند) خرطوم، خرطومه، خرطومچه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a tube or pipe used to suck a liquid over the top of its container and into a lower one by means of air pressure.
مشابه: drain

(2) تعریف: a projecting tube, as in squid and shellfish, through which sea water is taken in and expelled.
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: siphons, siphoning, siphoned
• : تعریف: to draw off or convey with, or as if with, a siphon.

جمله های نمونه

1. taxes siphon off most of our income
مالیات بیشتر درآمد ما را درمی کشد.

2. The big clubs siphon off all the best players.
[ترجمه گوگل]باشگاه های بزرگ همه بهترین بازیکنان را بیرون می کشند
[ترجمه ترگمان]The بزرگ، تمام بهترین بازیکنان را از بین برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It took him only a few minutes to siphon off the petrol and drive away.
[ترجمه گوگل]فقط چند دقیقه طول کشید تا بنزین را برداشت و از آنجا دور شد
[ترجمه ترگمان]تنها چند دقیقه طول کشید تا از بنزین خارج شود و از آنجا دور شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It took him only a few minutes to siphon out the petrol and get away.
[ترجمه گوگل]فقط چند دقیقه طول کشید تا بنزین را بیرون بیاورد و فرار کند
[ترجمه ترگمان]تنها چند دقیقه طول کشید تا نفت بیرون رود و از آنجا دور شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Jesse Jackson would siphon enough black votes to prevent Clinton from carrying any of the industrial midwestern states.
[ترجمه گوگل]جسی جکسون به اندازه کافی آرای سیاهپوستان را جمع آوری می کند تا از حمل کلینتون به هیچ یک از ایالت های صنعتی غرب میانه جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]جسی جکسون به اندازه کافی برای جلوگیری از حمل هر یک از ایالات غربی صنعتی به اندازه کافی برای جلوگیری از کلینتون به اندازه کافی رای داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The siphon recorder, adapted by Lord Kelvin from the Gauss/Weber mirror galvanometer.
[ترجمه گوگل]ضبط سیفون، اقتباس شده توسط لرد کلوین از گالوانومتر آینه گاوس/وبر
[ترجمه ترگمان]دستگاه recorder siphon که توسط لرد کلوین از the گاوس \/ وبر اقتباس شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Other companies quickly moved to siphon off a share of the new business.
[ترجمه گوگل]سایر شرکت ها به سرعت به سمت حذف سهمی از تجارت جدید حرکت کردند
[ترجمه ترگمان]شرکت های دیگر به سرعت به سمت siphon رفتند تا سهمی از این تجارت جدید را به دست آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Heavy taxes siphon off the huge profits.
[ترجمه گوگل]مالیات های سنگین سودهای کلان را از بین می برد
[ترجمه ترگمان]مالیات های سنگین از سوده ای کلان جلوگیری به عمل آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A liquid is made to flow through a siphon.
[ترجمه گوگل]مایعی ساخته می شود تا از طریق سیفون جریان یابد
[ترجمه ترگمان]یک مایع در یک لوله siphon جریان می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Energy - poor Japan fears China could siphon off gas from what It'sees as its territory.
[ترجمه گوگل]انرژی - ژاپن فقیر نگران است که چین بتواند گاز را از قلمرو خود خارج کند
[ترجمه ترگمان]ژاپن فقیر و فقیر از این که چین می تواند گاز را از آنچه که به عنوان قلمرو خود می بیند منحرف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The two sports siphon off the most male athletes are football and basketball.
[ترجمه گوگل]دو رشته ورزشی که بیشترین ورزشکاران مرد را از بین می برد، فوتبال و بسکتبال است
[ترجمه ترگمان]دو نوع از این دو ورزش کار بزرگ، فوتبال و بسکتبال هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We need a new road to siphon off some of the traffic from the town center.
[ترجمه گوگل]ما به یک جاده جدید نیاز داریم تا بخشی از ترافیک مرکز شهر را کاهش دهیم
[ترجمه ترگمان]به یه جاده جدید نیاز داریم تا یکم از ترافیک شهر رو از مرکز شهر خارج کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If you're short of petrol you can siphon off a gallon from my tank.
[ترجمه گوگل]اگر کمبود بنزین دارید، می توانید یک گالن را از باک من خارج کنید
[ترجمه ترگمان]اگر شما مقدار بنزین را کم کنید، می توانید یک گالن بنزین از مخزن من بردارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. With different layout of inverted siphon pipe, requirements for inlet flow pattern and submergence are various.
[ترجمه گوگل]با طرح های مختلف لوله سیفون معکوس، الزامات برای الگوی جریان ورودی و غوطه وری متفاوت است
[ترجمه ترگمان]با چیدمان متفاوتی از لوله siphon inverted، الزامات مربوط به الگوی جریان ورودی و زیر آب رفتن مختلف هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زانویی (اسم)
joint, bend, knee, gooseneck, siphon

سیفون (اسم)
siphon, syphon

لوله خمیده یا شتر گلو (اسم)
siphon

از لوله یا سیفون رد کردن (فعل)
siphon

تخصصی

[شیمی] سیفون
[عمران و معماری] سیفون - شترگلو
[مهندسی گاز] شترگلو، خرطوم آبی
[آب و خاک] سیفون

انگلیسی به انگلیسی

• tube used to transfer fluids from one container to another by means of atmospheric pressure (also syphon)
convey liquid through a siphon, transfer a liquid from one container to another using a long tube and the force of atmospheric pressure (also syphon)
if you siphon a liquid from a container, you draw it out of the container through a tube by using atmospheric pressure.
a siphon is a tube used for siphoning liquid.
if you siphon off a liquid, you draw it out of a container through a tube by using atmospheric pressure.
if you siphon off money or resources, you cause them to be used for a purpose for which they were not intended.

پیشنهاد کاربران

تخلیه
The drain valve may be manual or electrically operated. The purpose of this valve is to "siphon" water from the sump.
( also syphon )
to take money, especially dishonestly, and use it for a purpose for which it was not intended
گرفتن پول، به خصوص غیر صادقانه، و استفاده از آن برای هدفی که برای آن در نظر گرفته نشده است.
...
[مشاهده متن کامل]

اختلاس کردن، بالا کشیدن
siphon off funds/millions/money
siphon sth from sth/ He siphoned €600, 000 from company accounts to pay for his secret lifestyle.
siphon sth away/ Millions of dollars of city funds were siphoned away in the form of fake property tax refunds.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/siphon
از بین بردن، حیف و میل کردن، تلف کردن
siphon:to dishonestly take money from a business, account etc to use it for a purpose for which it was not intended
انتقال پول به حساب دیگر که غیر قانونی است
I found she had siphoned thousands of dollars from our bank account.
گاهی منظور قهوه جوش سایفون است.
تخلیۀ انرژی
siphon ( عمومی )
واژه مصوب: آب‏شویه 1
تعریف: محفظه‏ای که با کشیدن اهرم، آب آن با فشار تخلیه می‏شود
سیفون، خراب کردن یا به هدردادن
آبشویه

بپرس