sinuosity

/ˌsɪnjʊˈɒsɪti//ˌsɪnjʊˈɒsɪti/

معنی: انحراف اخلاقی، شیارموجی، حرکت موجی
معانی دیگر: کوهه داری، موج داری

جمله های نمونه

1. A case study is made for low sinuosity of distributary channel sand body.
[ترجمه گوگل]یک مطالعه موردی برای سینوسیته کم بدنه شنی کانال توزیعی انجام شده است
[ترجمه ترگمان]یک مطالعه موردی برای sinuosity کوتاه بدنه ماسه کانال distributary ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He hated the sinuosity of mountain roads.
[ترجمه گوگل]او از پیچ و خم جاده های کوهستانی متنفر بود
[ترجمه ترگمان]او از the جاده های کوهستانی متنفر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It turns out the average river has a sinuosity of about
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که رودخانه متوسط ​​دارای سینوسی حدودی است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که این رودخانه به طور متوسط مقدار زیادی از آن را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. High sinuosity distributary sands micro-facies, whose sands body is relatively large, and the distributary channel sands body is the product of laterally aggradational deposit.
[ترجمه گوگل]ریز رخساره های ماسه های توزیعی با سینوسیته بالا که بدنه ماسه ای آنها نسبتاً بزرگ است و بدنه ماسه های کانال توزیعی محصول رسوب تجمعی جانبی است
[ترجمه ترگمان]رخساره های micro که بدنه whose نسبتا بزرگ است و بدنه sands کانال distributary محصول ذخیره aggradational جانبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A river's meandering is described by its sinuosity – the length along its winding path divided by the distance from source to ocean as the crow flies.
[ترجمه گوگل]پیچ و خم یک رودخانه با سینوسی بودن آن توصیف می شود - طول مسیر پر پیچ و خم آن تقسیم بر فاصله منبع تا اقیانوس هنگام پرواز کلاغ
[ترجمه ترگمان]پیچ وخم رودخانه توسط sinuosity - طول مسیر پر پیچ وخم آن که به وسیله فاصله از منبع به اقیانوس به هنگام پرواز کلاغ تقسیم شده است، توصیف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Distorted bends lead to a much larger channel sinuosity and smaller gradient, and thus flow velocity declines and water level becomes higher at equal water discharge.
[ترجمه گوگل]انحراف‌های خمیده منجر به سینوسیته کانال بسیار بزرگ‌تر و گرادیان کوچک‌تر می‌شوند و در نتیجه سرعت جریان کاهش می‌یابد و سطح آب در تخلیه آب برابر بالاتر می‌رود
[ترجمه ترگمان]خم شدن انحنا به یک کانال بزرگ تر sinuosity و شیب کوچک تر منجر می شود و در نتیجه سرعت جریان کاهش می یابد و سطح آب با تخلیه برابر آب بیشتر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Mingled and integrated together, all these factors have resulted in sinuosity and changeability on Kaifeng's development.
[ترجمه گوگل]همه این عوامل با هم آمیخته و ادغام شده اند و منجر به تغییر و تحول در توسعه Kaifeng شده است
[ترجمه ترگمان]ادغام و ادغام آن ها با هم، همه این عوامل منجر به sinuosity و changeability در توسعه Kaifeng شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Soil surface roughness is found to be highly related to the sinuosity, gradient and orientation of runoff path.
[ترجمه گوگل]زبری سطح خاک به شدت با سینوسیته، شیب و جهت مسیر رواناب مرتبط است
[ترجمه ترگمان]زبری سطح خاک به شدت مرتبط با شیب، شیب و جهت مسیر رواناب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Today typography may be the subject and could replace figuration. The letter itself has become anthropometric and might draw from an S the sinuosity of the human body.
[ترجمه گوگل]امروزه تایپوگرافی ممکن است موضوع باشد و می تواند جایگزین فیگوراسیون شود این حرف به خودی خود آنتروپومتریک شده است و ممکن است از S سینووسیت بدن انسان را بگیرد
[ترجمه ترگمان]امروزه تایپوگرافی ممکن است سوژه باشد و بتواند جایگزین پیکربندی شود این نامه به صورت anthropometric درآمده است و ممکن است از an بدن انسان کشیده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Distributary plain facies sands body: . Meandering sands micro-facies, which represents large low sinuosity meandering disposition, and the channel sands is very large.
[ترجمه گوگل]رخساره های دشت پراکنده بدن ماسه ها: ریز رخساره‌های ماسه‌های پرپیچ‌وخم، که نشان‌دهنده وضعیت سینوسی کم‌پیچان بزرگ است، و ماسه‌های کانالی بسیار بزرگ هستند
[ترجمه ترگمان]تنه ساده رخساره های sands: نمودار رخساره های سنگی که نشان دهنده ارتفاع کم sinuosity می باشد و ماسه های کانال بسیار بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

انحراف اخلاقی (اسم)
obliquity, sinuosity

شیار موجی (اسم)
sinuosity

حرکت موجی (اسم)
undulation, sinuosity

تخصصی

[آب و خاک] ضریب سینوسی، ضریب خمیدگی

انگلیسی به انگلیسی

• curviness, quality of having many twists and turns

پیشنهاد کاربران

پیچ وتاب، فراز و فرود، پیچ وخم، چین و شکن، شکنج، پیچیدگی
ضریب سینوسی

بپرس