sinuate


معنی: موجی، موج دار، دارای حاشیه موجی، کنگره کنگره
معانی دیگر: رجوع شود به: sinuous، (برخی برگ ها) کوهه دار، در مورد برگ دارای حاشیه موجی، موجدارکردن

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: bending or winding in and out; sinuous.
مشابه: tortuous

(2) تعریف: having a strongly wavy margin or edge, as some leaves.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: sinuates, sinuating, sinuated
مشتقات: sinuated (adj.), sinuately (adv.)
• : تعریف: to bend or curve in and out.

جمله های نمونه

1. The stream sinuates through the fields.
[ترجمه گوگل]جریان از میان مزارع عبور می کند
[ترجمه ترگمان]نهر از میان کشتزارها می گذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The both surface cells had sinuate anticlinal walls in surface view.
[ترجمه گوگل]هر دو سلول سطحی دارای دیواره های تاقدیس سینوسی در نمای سطحی بودند
[ترجمه ترگمان]هر دو سلول سطحی، دیواره ای anticlinal را در نمای سطحی داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Margin of leaf blade sinuate; petals ovate-lanceolate or triangular-lanceolate, apex acuminate.
[ترجمه گوگل]حاشیه سینوات تیغه برگ; گلبرگ های بیضی شکل یا مانند مثلثی، نوک تیز
[ترجمه ترگمان]حاشیه حاشیه برگ، petals ovate - lanceolate یا مثلثی شکل، apex راس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I looked mopishly at the sinuate black outline that you left behind, a tear dropped.
[ترجمه گوگل]با ناراحتی به طرح کلی سیاهی که پشت سر گذاشتی نگاه کردم، اشکی سرازیر شد
[ترجمه ترگمان]به خطوط سیاهی که پشت سر گذاشتی نگاه کردم، یک قطره اشک از جا پرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Margin of leaf blade sinuate ; styles 3– mm, slightly curved towards apex.
[ترجمه گوگل]حاشیه سینوات تیغه برگ ; سبک 3- میلی متر، کمی خمیده به سمت راس
[ترجمه ترگمان]حاشیه تیغه برگ، styles ۳ - میلیمتر، کمی خمیده به سمت راس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The history never if, the history has sinuate fact only.
[ترجمه گوگل]تاریخ هرگز اگر، تاریخ صرفاً دارای واقعیت است
[ترجمه ترگمان]تاریخ هرگز، اگر، تاریخ فقط یک واقعیت داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Old man takes out his JJ to ask: Why my with others different, sinuate?
[ترجمه گوگل]پیرمرد جی جی خود را بیرون می‌آورد تا بپرسد: چرا من با دیگران متفاوت هستم؟
[ترجمه ترگمان]پیرمرد jj خود را بیرون کشید و پرسید: چرا من با دیگران فرق دارم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is shown that the leaf epidermal cells are polygonal or irregular in shape. The patterns of anticlinal walls are straight, sinuous or sinuate.
[ترجمه گوگل]نشان داده شده است که سلول های اپیدرمی برگ چند ضلعی یا به شکل نامنظم هستند نقوش دیوارهای تاقدیس مستقیم، سینوسی یا سینوسی هستند
[ترجمه ترگمان]نشان داده می شود که سلول های برگ epidermal به شکل چند ضلعی یا بی قاعده هستند الگوهای دیواره ای anticlinal مستقیم، مارپیچی یا sinuate هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

موجی (صفت)
sinuous, flexuous, wavelike, flexural, sinuate

موج دار (صفت)
lumpy, vermiculate, wavy, sinuate, rippling, undulant

دارای حاشیه موجی (صفت)
sinuate

کنگره کنگره (صفت)
sinuate

پیشنهاد کاربران

sinuate ( زیست شناسی - علوم گیاهی )
واژه مصوب: سینوسی
تعریف: ویژگی برگی که حاشیۀ آن به داخل یا خارج برگشته یا پیچیده باشد

بپرس