sinner

/ˈsɪnər//ˈsɪnə/

معنی: گناهکار، بزهکار، عاصی
معانی دیگر: گناهکار (به ویژه از نظر مذهبی)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a person who sins or does wrong.

جمله های نمونه

1. the sinner tried to but could not utter the name of god
آن گناهکار کوشید ولی نتوانست نام خدا را به زبان بیاورد.

2. a former sinner who has relapsed
گناهکار پیشین که پسرفت کرده است

3. God welcomes the sinner who repents.
[ترجمه گوگل]خداوند از گناهکاری که توبه کند استقبال می کند
[ترجمه ترگمان]خدا به آن گناهکار که پشیمان است خوش آمد می گوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I am a sinner and I need to repent of my sins.
[ترجمه گوگل]من یک گناهکار هستم و باید از گناهانم توبه کنم
[ترجمه ترگمان]من یک گناهکار هستم و باید از گناهانم توبه کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Jesus never called a human being a sinner. Robert H. Schuller
[ترجمه گوگل]عیسی هرگز یک انسان را گناهکار خطاب نکرد رابرت اچ شولر
[ترجمه ترگمان]مسیح هرگز انسان را گناهکار نمی دانست رابرت ایچ Schuller
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I am the sinner or the bloody idiot.
[ترجمه گوگل]من گناهکار یا احمق خون آلود هستم
[ترجمه ترگمان]من گناهکار یا آن احمق لعنتی هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Yet both virgin saint and unrepentant sinner must fall within the range of humanity.
[ترجمه گوگل]با این حال هم قدیس باکره و هم گناهکار پشیمان باید در محدوده بشریت قرار گیرند
[ترجمه ترگمان]با این حال، هر دو باکره مقدس و unrepentant هم نباید در دامنه انسانیت فرو افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Hate the sin, love the sinner. Mahatma Gandhi
[ترجمه گوگل]از گناه متنفر باش، گناهکار را دوست بدار مهاتما گاندی
[ترجمه ترگمان]از گناه متنفرم، عشق را دوست دارم Mahatma گاندی \"؟\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. As a repentant sinner I pledge to swear off this hallucinogen.
[ترجمه گوگل]من به عنوان یک گناهکار توبه کننده قول می دهم که این توهم زا را کنار بگذارم
[ترجمه ترگمان]به عنوان یه گناهکار توبه کار قسم می خورم که این توهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. What else can a sinner say?
[ترجمه گوگل]یک گناهکار دیگر چه می تواند بگوید؟
[ترجمه ترگمان]سینر گفت: دیگه چی می تونه بگه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I am a sinner, Lord, and confess my sin.
[ترجمه گوگل]خداوندا من گناهکارم و به گناهم اعتراف کن
[ترجمه ترگمان]من گناهکار هستم و به گناه خود اعتراف می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. And she was a great sinner, and had seduced many by her beauty and comeliness .
[ترجمه گوگل]و او گناهکار بزرگی بود و با زیبایی و زیبایی خود بسیاری را اغوا کرده بود
[ترجمه ترگمان]و او یک گناهکار بزرگ بود و بسیاری از زیبایی و زیبائی او را فریب داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Sinless One pities the weakness of the sinner and reaches to her a helping hand.
[ترجمه گوگل]بی گناه از ضعف گناهکار ترحم می کند و دست یاری به سوی او دراز می کند
[ترجمه ترگمان]تنها مایه تاسف یک گناهکار است و دست به دست او دراز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. -- Behold me here, the one sinner of the world!
[ترجمه گوگل]- من را اینجا ببین، تنها گناهکار جهان!
[ترجمه ترگمان]مرا اینجا ببینید، یک گناهکار دنیا!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گناهکار (اسم)
felon, sinner

بزهکار (اسم)
criminal, felon, sinner

عاصی (اسم)
rebel, sinner, mutineer

انگلیسی به انگلیسی

• one who commits a sin, wrongdoer, transgressor
a sinner is someone who has committed a sin.

پیشنهاد کاربران

1. گنهکار 2. خلاف کار 3. خطاکار
مثال:
they sought to convert sinners
آنها در صدد برآمدند که عقیده گنهکاران را عوض کنند.
کسی که به حکم شرعی یا اخلاقی کار خلافی کرده است.
کسی که گناه کرده است.
گناهکار و یا بزهکار

بپرس